2794

سلام وقتتون بخیر‌.

من ناخواسته باردار شدم دخترم ۱۸ ماهش بود که فهمیدم.همسرم بچه نمیخواست و اصرار کرد که سقطش کنیم ولی من هم میترسیدم هم میدونستم گناه داره. قبول نکردم و به حرفش گوش نکردم حالا الان پنج ماهمه نمیدونین چقدر باهام بد برخورد میکنه تمام این چهارپنج ماه حتی تو چشمام نگاه نمیکنه بداخلاقی میکنه باهام من مدام کارم شده گریه چند وقت پیش نشستم کنارش گریه کردم التماسش کردم که حمایتم کنه پشتم باشه ولی خیلی بد پس زد منو و گفت که خودت خواستی نگهش داری حالا به من چه. دارم دیوونه میشم فقط حرفش اینه که بچه نمیخواستم به کسی نمیگه من باردارم به دوستش گفته همون اول سقطش کردیم. زندگیمو سیاه کرده من هی باخودم میگم احساس کرده قدرتش تو خونه زیر سوال رفته یک مدت من خوب باشم اونم درست میشه ولی فایده نداره چون منم چندوقت یکبار صبرم تموم میشه و دعوامون میشه چون نمیتونم رفتارهاشو فراموش کنم حسابی تنهام گذاشته و بهم بی توجهی میکنه من طاقتم طاق شده نمیدونم باید چیکار کنم نه جایی میبرتمون نه تفریحی نه هیچی صبح تا شب هم سرکاره یعنی کاری کرده که میگم کاش بچه رو نگه نمیداشتم الان من باید آرامش داشته باشم ولی مدام عصبیم و گریه میکنم من بارداری و بچه داری رو دوست دارم ولی اینقدر الان حال روحیم بده که نمیتونم ازش لذت ببرم . بهم بگین باید چیکار کنم چطور زندگیمو برگردونم؟ چطور عشقی که بهم داشتیم رو برگردونم؟ 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست گرامی
شرایط سختی دارید همون طور که خودتون هم فرمودید در این شرایط نیاز به ارامش و اطمینان در شما دوچندان میشه و به علت میزان هورمون ها خانم های باردار حساس تر و زود رنج تر هم می شوند
به هر حال بهتر هست تولد فرزند با رضایت هر دو والد همراه باشه و این اتفاق برای فرزند شما بوجود نیامده
بهتر هست با همسرتون صحبت کنید و شرایط خودتون رو شرح بدید 
به شما پیشنهاد می کنم به یک زوج درمانگر به صورت حضوری مراجعه کنید تا ایشون با همسرتون صحبت کنند 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha