سلام میخوام نظرتون رو درباره ی یه موضوعی بدونم.دوروز پیش شوهر عمه ی همسرم فوت کرد. جاریم به گوشی همسرم زنگ زده و پرسیده بود سارا(من)میاد بریم مراسم یانه؟من چون حمام بودم گفتم اومدم بیرون زنگ میزنم بهش همون لحظه گوشی جاریم خاموش و دیگه روشن نمیشه.بعداز حمام بهش زنگ زدم خاموش بود.اطگز طرفی خواهر شوهر و مادرشوهرم چندبار زنگ زدند که دیر نکنید و بیایید .خواهرشوهرم بهم گفت برم درخونه ی جاریم حالا که گوشیش خرابه.منم آزانس گرفتم و رفتم آیفون زدم دختر کوچیکش جواب داد وگفت الان مامانم میاد و کلی پشت در موندم چندبار در ززدم که خودش جواب بده چون آژانس رو نگه داشته بودم میخواستم زود آماده میشه یانه...خلاصه جواب نداد و بعد از معطلی اومد در رو باز کرد.توی مراسم چند بار گفتم فردا بعداز ناهار هم میریم و لی جاریم چیزی نگفت.فردا ی همون روز چون متوفا فامیل نزدیک بود باید دوباره زود میرفتیم تشییع عصر ساعت۵ بود.اما جاریم هیچ خبری نداد من هم نمیدونستم چطور باهاش هماهنگ کنم وقتی گوشی نداره.فکر میکردم برادر شوهرم توی مراسمه مثل همسرخودم بنابراین بهش زنگ نزدم درصورتیکه برادر شوهرم خونه بوده و جاریم میتونست باگوشی اون زنگ بزنه..خلاصه ساعت۱ باخواهرشوهرم تماس گرفتم واون گفت میام سراغت باهم بریم اونم مثل من بعداز چند بار زنگ زدن به گوشی خاموش جاریم دیگه قیدشو زده بود.خلاصا من و خواهرشوهر رفتیم مراسم.نیم ساعت بعد جاریم باگوشی همسرش بهم زنگ زد و وقتی فهمید رفتیم خیلی متوقعانه گفت نمیشد بیایی سراغ من و از این جور حرفا.یازنگ بزنی ..و گوشیو قطع کرد.میگفت چرا زنگ نزدید گفتم تو که شوهرت گوشی داشته چرا زنگ نزدی ماکه فکر کردیم مراسمه بعدشم گوشی شماخرابه باید یه فکر ی بکنی من دیروز اومدم سراغت شمانمیشد امروز اگر وایت مهمه تو بیایی سراغه من..اون میگفت نه تو مغروری که نیومدی..اونم کجا این گله ها رو گذاشت سر قبرستون موقع تشییع میکرد در صورتیکه من بهش گفتم بذاره بعد و بیشترناراحتیش هم از این بود که ساعت دونیم من اپشت تلفن اشتباها گفتم خواهرشوهر زنگ زده باهم اومدیم..میگفت نه توزنگ زدی نه خواهرشوهر ..در صورتیکه من اصلا فکر نمیکردم اینم اینقد رمهم باشه.ایا من مقصرم
اووووووه دوست عزیز این همه توضیح و تفصیل برای یه کدورت سطحی و عادی و فقط برای اینکه بدونی شما مقصری یا جاریتون؟ فکر کنم با این سطح از مشغول کردن افکار خودتون در ادامه زندگی به مشکل بخورینا. انقدر تو زندگی از این سو تفاهم ها پیش میاد