درود بر شما
بهتون تبریک میگم که با توجه به شرایطی که ذکر کردید، تونستید با کمک مادرتون درس بخونید و از عهدهی زندگی بربیایید.
نمیخوام ناراحتتون کنم اما در نظر داشته باشید که اگر ما بیدریغ و بیتوقع به دیگران محبت کنیم، جبران نشدن رفتار محبتآمیزمون از جانب دیگران آزاردهنده نخواهد بود. سوالی که در ذهن من ایجاد شده این هست که چطور شما بعد از این سالها، بعد از اینکه تونستید با هر سختی و مشقتی از عهدهی زندگی و تنهایی بربیایید، الان که دارید ازدواج میکنید از خانوادهی پدرتون توقع دارید از نظر مالی و عاطفی شما رو حمایت کنند در صورتی که در تمام این سالها خودتون بودید که از عهدهی زندگی بر اومدید. پشتوانهی شما محبت مادرتون و همت خودتون هست همینطور که در تمام این سالها چنین بوده. در نظر داشته باشید وقتی حمایت دیگران رو میپذیریم، راه رو برای مداخلهی اونها باز میکنیم. بهتون پیشنهاد میکنم در حد توان خودتون و همسرتون برای جهیزیه و مراسم عروسی و غیره برنامهریزی کنید. سرتون رو بالا بگیرید وبه خودتون و مادر بزرگوارتون بیش از پیش افتخار کنید. براتون آرزوی خوشبختی دارم.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید