سلام عزیزم، سوال خوبی پرسیدی و تحسینت میکنم که دنبال جواب سوالت ابتدا در درون خودت میگردی،
همانطور که خودتونم به درستی متوجه شدین در واقع ریشه این مسله در درون شماست به این صورت که حسادت شما به خواهرزاده همسرتون یا هر فرد دیگری از ترس شما ناشی میشه، ترسِ از دست دادن توجه همسر ، ترسِ دوست داشتنی نبودن و از دست دادن جایگاه یا جذابیت یا....
خیلی عاقلانه است که برای مسله ای که در درون ماست و مشکلِ شخصی ماست به فرد دیگری خرده نگیریم مخصوصا که گفتید همسرتون به شما توجه لازم و داره و حتی اگر هم نداشت حسادت ورزیدن یا دوری از موقعیت های تلخ نمیتونست برای شما چاره ساز باشد، تنها و تنها درمان این موضوع، کار کردن روی شخصیت خودتون و دیدن این ترس در درونتون هست به محض پذیرشِ این موضوع شما آماده تغییر کردن میشید، اگر بتونید پیش یک مربی توسعه فردی یا درمانگر و مشاور برید کمکتون میکنند که زودتر این موضوع حل بشه ، اگر به هر دلیلی براتون مقدور نیست من بهتون کتابهای زیر و معرفی میکنم
ترس شما ازینکه به اندازه کافی خوب و دوست داشتنی نباشید از پایین بودن عزت نفس میاد و این به شیوه محبت و نوازشی که شما در کودکی از پدرو مادر و معلمها و سایر افراد موثر و مهم زندگیتون گرفتید مربوط میشه، اینکه کجاها و به چه اندازه و چطور شما رو مورد تشویق ، تحسین و تایید قرار دادند ، معمولا حسادت در کسانی بیشتر به وجود میاد که در کودکی به دفعات با خواهر یا برادر یا سایر کودکان مقایسه میشدند و معمولا برای گرفتن نوازش های مثبت باید خیلی تلاش میکردند. در هر حال همه ما با مجموعه ای از صفات خوشایند و نقاط قوت و صفات ناخوشایند و نقاط ضعف همراه هستیم، انسان بالغ و رشد یافته کسی هست که به نقاط تاریک شخصیتش اذعان میکنه و اونها رو میبینه و میپذیره سپس در جهت بهبودشون اقدام میکنه .
امیدوارم به زودی با خود ارزشمند و بی نظیرتون ملاقات کنید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید