مقایسه شدن با جاری

سلام دو سال هست ازدواج کرده و ۶ ماهه مستقل شدم شوهرم اقوام هست و پسر بدی نیست فقط به قول معروف گوشی هست خیلی خانوادش رو میخواد و وابستشونه و خواهراش اگر بیان دیگه خونه نمی مونه و همش میره پیششونو خیلی اذیت میشم یا همش میگه باید هر روز بریم پیششون...

بعد جاریم مامایی خونده و تازه تموم کرده همش جلو من میگن خانوم دکتر و همش عکسش میزارن تو مجازیشون و من اصلا مهم نیستم فقط منو ناراحت میکنن با اینکه خیلی احترامشونو دارم خیلی کمکشون میکنم و محبت میکنم ولی جاریم اصلا پیششون نیست سه هفته ی یک بار میاد. به خودم میگم شاید بخاطر خوبی و محبت زیاده که اینجوری میکنن.

مادرمم همش میزنه تو سرم که جاریت فلان شده تو هیچی چیکار کنم خیلی خسته شدم از زندگی ای که دارم