2794

 سلام . منو همسرم اصلا شناخت نداشتیم ولی به واسطه خالم که با همسرم نسبت داره با هم ازدواج کردیم تو دوران نامزدی همسرم بهم توجه نمیکرد خودم بهش زنگ میزدم بهش پیام میفرستادم و به زور ازش طلب محبت میکردم. من۲۰ سالمه و همسرم ۲۹ سالشه من تک دختر هستم و پدرم خیلی روم حساسه تو نامزدیمون چند بار سر اینکه چرا خانواده من نمیزارن ما راحت باشیم دعوامون شده بود و من حتی بخاطر همسرم با خانوادم حرفم میشد. تا اینکه سر این چیزای بیخودی همسرم از خانواده من کینه بزرگی به دل گرفته بود بعد از عروسیمون نمیزاشت برم خونه شون میگفت اونا پرت میکنن که بیای با من و خانوادم دعوا کنی همسرم خیلی مغرور و کینه ای و بددهنه. و منم سرخانوادم خیلی حساسم دوست ندارم کسی بهشون توهین کنه الان ۶ ساله که عروسی کردیم و یک دختر۴ ساله دارم. تا حالا دو بار قهر کردم از خونه رفتم. بار اول برام دیه اومده بود که رضایت دادم و برگشتم. بار دوم هم مهریه مو گذاشته بودم اجرا که بازم رضایت دادم ولی قبلا شهرستان بودیم که اومدیم تهران. اینم بگم که تو زندگی ماهمه دخالت میکردن و باعث دعوا میشدن. از وقتی که اومدیم اینجا همسرم کمتر باهام دعوا میکنه البته بخاطر دیه میترسه. ولی خیلی زخم زبون میزنه و به خانوادم توهین میکنه و منم نمیدونم چیکار کنم ؟ دیگه از زخم و زبوناش خسته شدم. ما خیلی بهم اعتماد داشتیم ولی تازگیا همسرم بهم مشکوک شده هی گوشیم رو چک میکنه و این منو خیلی ناراحت میکنه. بهم کم محلی میکنه منم واسه همین میترسم بهم خیانت کنه. سه روز پیش با هم حرفمون شد من بهش فحش دادم و اونم چند تا سیلی محکم زد به سرم و با کمربند به سرم میزد. حسابی کتکم زد و بهم میگفت که میخوام طلاقت بدم فقط بخاطر دخترم تحملت میکنم میگه دخترمون ۷ سالش بشه باید بری از خونم منم اولش میخواستم برم ولی نتونستم چون متاسفانه دوستش دارم. نمیتونم ازش دل بکنم تو رو خدا راهنماییم کنین

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻

ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد

درک ميكنم در شرايط سختی هستيد اما دوست عزيز در رابطه با مساله شما نياز به اطلاعات بيشتری هست

كيفيت روابط عاطفی و جنسی شما چگونه است ؟

به همسرتان علاقه داريد؟

علت رفتارها و تحقيرها و توهين به خانواده شما چيست ؟

شما در نوشته خود گفتيد دوبار قهر كرديد (به علت ديه و اجرا گذاشتن مهريه ) بيشتر توضيح بدهيد؟

علت قهر شما چه بوده ؟و چه چيزی باعث برگشت شما شد؟

اينكه همسر شما به خاطر ديه ترس دارند علتش چيست ؟

چرا به شما بی اعتماد شده اند ؟

چگونه ديگران با دخالت شان باعث دعوای شما ميشدند؟

آيا خانواده ها از اين مسائل 

اطلاع دارند ؟

بعد از پاسخگويي در خدمتتان هستم 🌷🙏🏻

تجربه شما

login captcha

سلامی دوباره

دوست عزيز تلاش شما برای حل كردن مشكلتان. ستودنی است و اميدوارم كه بتوانيد دوباره زندگی پر از آرامش وعشق ومهربونی را تجربه كنيد.

شما با رفتار خودتان ميتوانيد بهترين تاثير را روی او بگذاريد شما كارهای زيادی ميتوانيد در قبال بددهنی و عصبانيت همسرتان انجام دهيد. ممكنه يا سكوت كنيد يا مقابله به مثل كنيد. بيشتر افرادی كه بددهن و پرخاشگر هستند ،عزت نفس پايينی دارند. اين افراد سعی ميكنند با كوبيدن ،تحقير كردن ديگران عزت نفس خود را بالا ببرند. دوست دارند تاييد ديگران را بدست آورند ،با كوچكترين انتقاد ممكن است از كوره در بروند ،چون انتقاد در آنها احساس ارزشمند بودن را كاهش ميدهد. مقايسه كردن ،سرزنش، غرغر كردن ، ابرازعلاقه نكردن ،و انتقادهای مداوم ميتواند تشديد كننده اين وضعيت باشد. شما بايد نياز عاطفی و روانی همسرتان به كسب احساس ارزشمندی را درک و تاييد كنيد .اين يک نياز درونی است كه در همه انسانها قابل مشاهده است .

مثلا زمانی كه همسرتان بددهنی و كج خلقی ميكند ،به جای مقابله به مثل يا راهبردهای نادرست ديگر ميتوانيد چنين جمله ای را به كار ببنديد: "من ميدانم و متوجه هستم كه خيلی ناراحتی كه چنين حرفهايی ميزنی ، دلم ميخواد ناراحتی درونی ات رو به من بگی. ميدانم كه ناراحتی ات خيلی زياده كه اينطور برخورد ميكنی ، من دلم ميخواد به تو كمک كنم ،اما وقتی خشم و رنجشت را به اين شيوه مخرب بيان ميكنی ،كاری از دستم بر نمياد. به من بگو چه احساسی داری؟ شايد اينطوری بتونم كمكت كنم. ميدانم كه به كار بردن اين شيوه به خصوص در ابتدا كار دشواری است ممكنه حرفهای همسر شما در شما اثر كرده باشد، و برخی از آنها را باور كرده باشيد .برای به كار بردن اين شيوه ابتدا لازم است كه شما روی خودتان كار كنيد و عزت نفس خودتان را ارزيابی كنيد ،اينطوری بهتر ميتوانيد اين روش را در برابر همسرتان به كار ببنديد.

به ارزش همسرتان اعتقاد داشته باشيد و خوبی هايش را يادآوری كنيد. احساس ارزشمندی را در همسرتان تقويت كنيد و موارد خوب و خاطره انگيز و دلنشين گذشته را به ايشون يادآوری كنيد .صادقانه احساستتان را بپذيريد و آنها را در زمان مناسب بيان كنيد. كشف كنيد كه همسرتان با بددهنی و پرخاشگری به چه چيزهايی دست پيدا ميكند؟ الگوی مخرب را كشف كنيد كه اين نوع رفتارها چه فايده ای برايش دارد؟ بيشتر چه موقعيت هايی منجر به عصبانيت و واكنش تند همسرتان ميشود؟ مدت، زمان و نوع خشم همسرتان را به دقت بررسی كنيد؟ و اجازه ندهيد اين رفتارها ، منجر به آن چيزی كه همسرتان در پی آن هست بشود، به او كمک كنيد تا از روشهای مناسب خواسته های منطقی خود را بيان كند و خواسته های غيرمنطقی اش را بشناسد و اصلاح كند . كشف كنيد كدام نياز اساسی همسرتان برطرف نشده كه آنها ميتواند زمينه ساز باشد: اعتماد، پذيرش ، باورداشتن ، تحسين ، تاييد، تشويق، استقلال ، اقتدار و مديريت از برخی نيازهای مهم مردان به شمار ميروند . بررسی كنيد و ببينيد آيا اين نيازها از جانب شما برطرف ميشوند .به زبان عشق با همسرتان صحبت كنيد ،مساله فقط اين نباشد كه همسرتان احساس كند شما فقط به خاطر خودتان كه ميخواهيد مشكل حل شود .به همسرتان بگوييد كه من انقدر دوست دارم كه نميخوام با اين رفتارها به خودت و خودم و زندگی مون آسيب بخوره. در همسرتان انگيزه تغيير ايجاد كنيد و برای اين كار باهم برنامه ريزی كنيد. واقعيت را بپذيريد و مراقب تاثيرش بر خودتان باشيد. انتظار نداشته باشيد يک شبه همه چيز خوب شود يا مشكل كاملا برطرف شود .ابتدا مراقب عزت نفس خود باشيد نگذاريد احساس و ارزشمندی خودتان كم بشود و ابتدا روی خودتان كار كنيد. در آن زمان است كه ميتوانيد برای اقدام جهت تغيير همسرتان مفيد واقع شويد.

                            شاد و موفق باشيد 🌷🙏🏻


روابط عاطفی مون درسطح متوسطه. شوهرم زیاد بهم ابراز علاقه نمیکنه میگه پررو میشی ولی دوستم داره و تو روابط جنسی مون بیشتر ابراز علاقه میکنه، اوایل ازدواج من خیلی نیاز جنسی داشتم ولی اون بهم محل نمیداد تا اینکه بعد از دو سه سال دیگه سردمزاج شدم ولی الان شوهرم گرم مزاجه و چون من لذتی از رابطه مون نمیبرم فقط سعی میکنه نیاز خودشو برطرف کنه،

هم من همسرم رو دوسش دارم و هم اون منو دوست داره ولی اینم بگم که همسرم قبل از ازدواجش با من با یک دختر دیگه ای به مدت سه سال دوست بودن که پدر دختر راضی به ازدواجشون نشده و همسرم بعضی وقتا میگه کاش اونو میدادن بهم تا گیر تو نمیفتادم...

کینه و توهین همسرم به خانواده ام بخاطر اینه که من و داداشم همزمان نامزد بودیم و اونا تو نامزدیشون خیلی راحت بودن و حتی بعضی شبا باهم میخوابیدن ولی پدر من از این چیزا خوشش نمیومد و مثل اونا راحت نبودیم ولی هر هفته بابام ماشینشو میداد تا بریم بیرون بگردیم. در این میون مادر زن داداشم خیلی ازخانواده من به شوهرم بدگویی میکرد... این دو تا دلیل باعث نفرت شوهرم از خانواده من شده. اینم بگم که من مادرم ناشنواست، قهر من بخاطر آزار و اذیت ها و کتک های همسرم بود خیلی باهام ناسازگاری میکرد که باعث میشد من قهر کنم. دفعه اول که قهر کرده بودم بخاطر کتک زدنش شکایت کردم ازش و برام ۲۰ میلیون دیه اومد که به اصرار اطرافیان و فامیلهای شوهرم و بخاطر دخترم رضایت دادم و برگشتم ولی شوهرم اخلاقشو ترک نکرده بود و همون آدم سابق بود تااینکه بعد از یک سال دوباره به قصد طلاق دوباره قهر کردم و مهریه مو گذاشتم اجرا تا بتونم راضیش کنم طلاقم بده.. دو ماه مونده بودم که تو اون دو ماه ۲۶روز نذاشتن دخترمو ببینم این منو خیلی افسرده و ناراحت کرد که نتونستم تحمل کنم. اطرافیانش اصرارکردن که دیگه شوهرت درست شده و از کاراش پشیمونه و... منم چون دوسش داشتم بهش یه فرصت دوباره دادم ولی به شرطی که دیگه شهرستان نمونیم و بریم تهران. شوهرمم راضی شد که بیایم ولی گوسفنداشو فروخت که بتونه خونه رهن کنه اون موقع ۲۰ میلیون فروخته بود ولی چندماه بعد از اومدن ما به تهران زد و گوسفند سه برابر شد و این کینه شوهرم نسبت به خانواده رو بیشترکرد از اون موقع همش نفرین میکنه که خانواده ات خونه منو خراب کردن ایشالا خونه خراب بشن من دلم خنک بشه. همیشه سر این موضوع حرفمون میشه...

ترس شوهرم از دیه اینکه میترسه منو بزنه دوباره برم شکایت کنم ودیه بیاد،

دلیل بی اعتمادی شوهرم نسبت به من رو نمیدونم ولی فکر میکنم بخاطر حرف زدن من با پدرم و دخترعموم باشه چون فکرمیکنه اونا به من یاد میدن که باهاش دعوا کنم،

دخالت دیگران این بود که مثلا به شوهرم درمورد خانواده ام بدمیگفتن یا خانواده شوهرم چون توی یک خونه زندگی میکردیم همیشه تو دعواهامون حضور داشتن و پیش شوهرم منو سرزنش میکردن و آتیش شوهرم رو تندتر میکردن. در این بین زن داداشم و خانواده اش هم خیلی تلاش میکردن که منو بدنام کنن و از چشم همه بندازن. اینم بگم که شوهرم چندبار منو با کمربند زده و یه بارم چاقو پرت کرده و پام رو زخمی کرده...منم سراین مسایل دیگه عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم...

بله خانواده ها از بیشتر مسایل خبر دارند

ببخشیدخیلی طولانی شدممنون ازلطفتون