2794

نحوه برخورد درست با رفتارهای همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 44 بازدید 1 تبادل تجربه

با سلام. شوهر من در شهر و استان ما غریب هست،من و خانوادم نهایت سعیمونو میکنیم تا این غربت اذیتش نکنه.من از یک خانواده کوچک هستم و فقط یک برادر دارم که طبقه بالای خانه پدر و مادرم زندگی میکند.شوهر من هر وقت با خانوادم بیرون میریم یا خونشون میریم،بعدش مدام غر میزنه که مامانت به داداشت خیلی زیاد اهمیت میده،دیدی بهش زنگ زد،دیدی بهش برخورد تا فلان حرفو زدیم،دیدی چقدر به پسر جونش زنگ میزد که اونم بیاد ،دیدی فلان و...خلاصه من از پاسخ بهش عاجز شدم.چیزی نگم کش میده حرفو،جواب بدم فکر میکنه دفاع میکنم بدتر میشه،خلاصه خسته شدم.طفلک مادر و پدر من بین من و داداشم هیچ فرقی نمیذارن،اما فکر میکنم شوهرم هدفش اینه.دلم واسشون میسوزه که من این مرد قدرنشناس رو وارد زندگیشون کردم ،دیگه دلم نمیخواد غصه بخورن وگرنه یک روزم این مرد و تحمل نمیکردم.واقعا برخورد درست چیه،؟من مدام دلشوره و اضطراب دارم ،بخصوص وقتی با خانوادم با هم هستیم.من اونو زیاد نمیبرم خونمون از ترس این حرفا،اما اگر هم هفته ای یکبارم بریم میگه مامانت چرا شام دعوت نمیکنه این شام دم دستی چیه و...افسرده و غمگینم،کمکم کنید لطفا

اطلاعات تکمیلی

سن 34 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما
دوست عزیز

قبل از هر چیز با توجه به این‌که گفتید فقط به خاطر پدر و مادرتون ایشون‌رو تحمل می‌کنید،باید دید که آیا همسر شما تنها در این مورد موجب دل‌آزردگی شما میشن و در بقیه موارد رضایت شمارو به عنوان یک همسر برآورده می‌کنن؟ 
و یا اینکه در موارد متعددی ناسازگاری وجود داره؟!

 شما در واقع خودتون‌رو در شرایطی قرار دادید که مجبور به انتخاب هستید،همه ما هم به خونواده‌مون علاقه‌مندیم هم به همسر، هر کدوم از این افراد جایگاه خودشون‌رو توی زندگی ما دارن و انتخاب یکی از اون‌ها منطقی به نظر نمی‌رسه،،
و اما این‌که  در مقابل توقعات بی‌ منطق همسرتون چه کنید؟
جواب یک کلمه‌ست، «رفتار جرات ورزانه»
مثلا وقتی همسرتون می‌گه:چرا خونواده شما این‌جوری رفتار کردن،شما بهتره بگید:عزیزم، من هم از رفتار اونا ناراحت شدم اما روی اونا کنترل ندارم.
یا همسرتون بگه: مادرت باید این کاررو می‌کرد و نکرد، شما بهتره بگید:به نظرت  من مسئول رفتارهای مادرم هستم؟
همون طور که مادر شما هم ممکنه  کارهایی کرده باشه که منو ناراحت کنه و من تو رو مسئول این اتفاق نمی‌دونم.اگه  فکر می‌کنید باید تحت هر شرایطی از خانواده خودتون دفاع کنید،خب این کار رو همسر شما هم می‌تونه انجام بده،بنابراین ضعف‌ها رو بپذیرید و بدونید حالا شما یک خانواده مستقل هستید و قرار نیست مسایل و مشکلات خانواده اصلی رو به خانواده خودتون بیارید.
موفق باشید

تجربه شما

login captcha

ممنون از پاسخگویی شما. خانم سهیل الوندی ، نمیدونم الان این پاسخ من هم شما دریافت میکنید یا نه، اما من اینجا میگم، امیدوارم بخونید. شوهر من در موارد دیگه واقعا خوبه، اهل کار و زندگی، اهل خانواده، کلا نه رفیق بازه نه ویژگی بد دیگری داره. تنها مشکل من رفتارش با خانوادم هست. اونقدر که خودشم متوجه هست من خیلی رو خانوادم بخصوص مادرم حساسم. و همش میخوام بهش بفهمونم که مادرم خیلی دوستش داره و بهش احترام میذاره، حالا با یادآوری کارهای مختلف یا حرفهای مختلف از جانب مادرم. اما شوهرم انگار نمیفهمه، و یا لج میکنه،کلا رو مامانم حساس شده ،و وقتی پشتش حرف بزنه من نمیتونم طاقت بیارم و دفاع نکنم. هی مدام میگم اون بیچاره که فلان کارو میکنه ،فلان حرفو میزنه . اونم میگه لازم نکرده و ...خلاصه ناراحتیمون ادامه پیدا میکنه