سلام من 25 و شوهرم 27 سالشه من قبلا تو نامزدی جدا شدم و الان با این آقا که مجرد بود ازدواج کردم خانوادش نمیدونستن طلاق گرفته بودم بعدا فهمیدن وقتی که من با این آقا رابطه داشتم و زن شده بودم ما گواهی ازدواج گرفتیم ولی مادرش قبول نداره همش دخالت میکنه پشتم بد میگه میگه این دختر نبود زن بود به شوهرم میگم به اون ربط نداره چرا پشتم واینمیستی میگه منم شک دارم به دختر بودنت در حالی که دروغ میگه میدونه دختر بودم یک سال و نیم هست وضعمون همینه همش از من بد میگه پشتم از چشم شوهرم انداخته دائم میگه پول داشتم طلاقت میدادم فحش میده بهم امروز باز گفت مادرم داشت از روز آزمایش حرف میزد منم قاطی کردم گفت روت باز شده و ال بل گفتم مادرتو جمع کن خسته شدم و گرنه خودم جوابشو میدم شروع کرد به فحش و منم گفتم مادرتو هفت جد و آبادته از همه جا بلاکش کردم خسته شدم از دستشون برگشت گفت عصبیم کردی مثلا قول داده بود دیگه فحش نده چیکار کنم؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید