احترام به خود در کنار خانواده همسر
سلام عزیزم، احترام گذاشتن به خود از احساس زیر بنایی عزت نفس حاصل میشه که به معنای ارزشمند دونستن خود در هر شرایطی هست یعنی فردی که عزت نفس داره اگر کسی در نظر نگیردش فکر نمیکنه بی ارزش هست بلکه میره و از فرد میخواد که محترمانه باهاش برخورد کنه (واضح و شفاف در خواست کنیدکه مثلا فلان کار رابکنید یا این را بگویید به جای ابنکه مبهم بگویید یا منفی بگویید مثلا به من احترام بگذارید مبهم است زیرا سوال پیش میاید چگونه؟ یا بی احترامی نکنید هم همینطور) ، الان که شما احساس میکنین محترم شمرده نمیشید در بعضی اوقات اول باید بدونید این رفتار سایرین به شما و ارزش شما اصلا مربوط نیست و شما محترم و ارزشمندید این نگاه درونیه و اگر عمیقا این احساس رو داشته باشید در بیرون هم نمودهای رفتاری خودبه خود ظاهر میشه همون مثال معروف : از کوزه همان تراود که در اوست
بعد در مرحله بعدی هر وقت رفتار نامناسبی یا بی احترامی می بینید در موردش صحبت کنید و ازشون درخواست کنید که به مدل دیگری که مطلوب شماست با شما صحبت یا برخورد کنند
مثلا در مورد سفر مستقیما بگید که من هم لازمه بدونم قراره سفر بریم تا بتونم برنامه ریزی کنم
در مورد خاصِ خانواده همسر میتونید از همسرتون بخواید که بعضی مسایل رو توضیح بدهند به خانوادشون اگر موارد مهمی هستند و همچنین ایشون به شما در جمع احترام بگذارند تا سایرین الگو گیری کنند
دقت کنید زیاده روی نکنید و برای هر چیز کوچک صحبت نکنید که به من بی احترامی شده زیرا در واقع هر فرد نسبت به احترامی که برای خودش قایل است با دیگران هم همانطور رفتار میکند و شما نمیتونید انتظار داشته باشید خیلی متفاوت با شما رفتار بشه اگه عمیقا به خودشون احترام‌نمیگذارند پس در موارد مهم که مطمن هستید از حساسیت شما ناشی نمیشود صحبت کنید و در نهایت بهترین کاری که برای احترام به خود میتونید انجام بدید احساس مهم و ارزشمند بودن خودتان در هر شرایط ، رفتار حاکی از احترام با دیگران و درخواست مستقیم و شفاف و به رسمیت شناختن حقوق خودتان خواهد بود، یعنی همینکه شما به همه رفتارها و صحبت ها واکنش نشون بدید خودش نوعی عدم احساس ارزش درونی رو هم میتونه نشون بده ، پس تمرین کنید هر حرفی نتونه شمارو برنجونه و یادتون باشه کمال گرایانه از بقیه انتظار رفتار های ایده آل نداشته باشید چون در این صورت ممکنه ناکام بشید و ازین ناکامی این شما هستید که غمگین و دل آزرده میشوید . یک زن خردمند از روحیه و شادابی اش مراقبت میکنه و اجازه نمیده به راحتی دل آزرده بشه .
فرمولش و یک بار دیگه مینویسم : وقتی از چیزی ناخوشنودیم اگر توانایی تغییر دادنش را داریم تلاشمون و میکنیم تا مطابق نظرمون بسازیمش و اگرتوانشو نداریم ( رفتارهای هرکسی غیر از خودمان مثلا خانواده همسر در این دسته تا حد زیادی میگنجد) و از حوزه ما خارج است یا باید اون موضوع رو بپذیریم و خلاقانه و هوشمندانه راهی برای کنار آمدن با اون به طریقی که بیشترین رضایت رو برای ما به وجود میاره پیدا کنیم و یا اگر قادر به پذیرش و سازگاری با اون موضوع نیستیم اون شرایط رو ترک کنیم !
در ارتباط با این موضوع اگه علاقه مند باشید میتونید کتاب من خوبم تو خوبی از توماس هریس و کتاب راه های افزایش ارزشمندی از دکتر صاحبی را مطالعه کنید.
تجربه شما
-
ابزارهای بارداری و بانک ها
-
محاسبه زمان زایمان تاریخ احتمالی زایمان به صورت طبیعی
-
جستجو دارو آشنایی باخانواده داروه ها و خواص و عوارض آنها
-
جستجوی نام انتخاب نام نوزاد شیرین ترین دغدغه پدر و مادر
-
میزان کالری مورد نیاز دانستن میزان کالری مناسب برای بدنی سالم
-
پیش بینی قد کودک شروع رشد قدی جنین تا بلوغ و تاثیر قد والدین بر آن
-
شاخص توده بدنی شناخت محدوده وزنی هر فرد
-
پیش بینی رنگ چشم تاثیر ژنتیک رنگ چشم والدین بر نوزاد
من که از خدامه بهمون چیزی رو نگن،از خدامونه که اطلاعی از چیزی یا برنامه ای ندن، والا انقدرم راحتیم که نگو، شمام بیکارینا 😉😉
پاسخ عالی بود
با سلام من تک عروس خانواده شوهرم هستم همیشه وقتی خواستگار میاد برای خواهرهاش بهش میگن خودت بیا خانم رو نیار ،اوایل ناراحت میشدم ولی الان میگم چه بهتر،یا وقتی هممون مهمون باشیم خونه مادرشوهرم برای هر کاری فقط اسم منو صدا میزنه حتی اگه دارم یه کاری رو انجام میدم واگه همون لحظه دختراش بیکار باشن بازم منو صدا میکنه اصلا احساس میکنه من کلفتشم اینقدر حرصم میگیره چند بارم بهش تذکر دادم که مثلا من دستم بنده این کاره ولی کو گوش شنوا دوباره چند دقیقه بعد همون آش و کاسه هست
بااحترام اما من موافق نیستم. من با خانواده ای وصلت کردم که بارها و بارها در این موارد باهاشون با جدیت برخورد و صحبت کردم بهتر که نشد بدترم شد. کسی که بخواد احترام بزاره میزاره و اگرم نخواد بدتر میکنه. فکر کنید یه نمونه اش اینکه وقتی میخواستن منم دعوت کنن بامنزل خودم تماس نمیگرفتن به مادرشوهرم میگفتن بگو فلانی ام بیاد. حتی زمانی که برنامه میچیدن هم همین بود وقتی هم مطرح کردم کامل حذفمون کردن و خیلی موردا بدتر از این و خیلی زیاد باعث جنگ و اختلاف و ناراحتی بین من و همسرم شدن. با این افراد چطور باید رفتار کرد؟ همسرم که میگه باید رابطتو باهاشون به حداقل حداقل حداقل برسونی. تو مایه های سلام و علیک سوری مصلحتی
دوستم من نظر خودمو میدم، بنطر من شما زیادی از خانواده شوهر انتطار نداشته باشید، من خیلی خانواده ها دیدم که فقط به بزرگتر اطلاع میدن فلان مهمونی تشریف بیارید و یه جمله فقط میگن به دختر و عروست هم بگو، بنظر من موضوع مهمی نیست، یا اگه فرد نزدیکتری مثل خواهرشوهر یا جاری باشد اونا هم همون برادر خواهرا به هم اطلاع بدن و دعوت کنن کافیه و بی احترامی محسوب نمیکنم خودم، همون یعنی به شوهرتون بگن تا شما هم برید، کلا اینا رو توقع نداشته باشید بنطر من بهتره، چون موضوع مهمی نیست در خیلی خانواده ها معمول همین هست