2794

خیانت همسر و شرایط استرس زا خانه

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 75 بازدید

منو همسرم به صورت سنتی ازدواج کردیم و دو سال و هفت ماه عقد بودیم تا همسرم خونه درست کرد در صورتی که بهم قول داده بود یک ساله بریم سر خونه زندگیمون اواخر دوران عقد مشکلاتی بین خانواده ها پیش اومد که ما هم درگیر شدیم بعدم همسرم برام عروسی گرفت و رفتیم سر خونه زندگیمون بعد از  بارداری سر بچه دومم و شیردهی بارها مچ همسرمو موقع خیانت گرفتم و هر بار با التماس و اشتباه کردم میبخشیدمش تا بار آخر خانوادش جلوش دراومدن و طرفداری منو کردن و حسابی ازش زهر چشم گرفتن این مورد آخر زمانی بود که من بچمو دکتر جواب کرده بود و گفته بود کاری از دستم برنمیاد و این آقا به جای غصه خوردن و همدلی با من دنبال چت با یک خانم بدنام تو شهرمون بود که بعدا میخواست ازش اخاذی کنه و لو رفت بعد با هم‌ مشاوره رفتیم و کامل حقو به من داد از اون موقع همسرم رفتارش خیلی بهتر شده ولی من بهش شک دارم همش و فکر میکنم خیانت میکنه یکم از سرکار دیر و زود بیاد فکرم جای بد میره در حالی که قلبا خودم میدونم اینطور نیست و چون تو بارداری تحت استرس و بعدشم شیردهی تحت استرس بودم بخاطر خیانتای ایشون همش بهش میگم تو باعث بیماری بچم شدی بس که حرصم دادی و قلبا نمیتونم ببخشمش محیط خونمون متشنجه یه دختر هفت ساله دارم که عصبی شده و من اصلا نمیتونم رفتارمو مدیریت کنم ممنون میشم راهنمایی کنید پسرم سه سال و نیمه و صرع داره؟

اطلاعات تکمیلی

سن سی و شش جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و کودک

دوست عزيز سلام

ميدونم كه شرايط سختی رو پشت سر گذاشتی و الان در حال حاضر هم به عنوان يک مادری كه بچه مريض حالی داره شرايط سختی رو ميگذرونی.
خيلی خوشحالم كه برای اين مسئله به مشاور مراجعه كردين و اين نشونه خواست و انگيزه بالای شما برای تغيير هستش.
من چون از جريان مشاوره های شما آگاهی ندارم نميدونم دقيقا چه مراحلی رو انجام دادين و در نهايت به كجا رسيدين اما از صحبت های شما در اينجا متوجه شدم كه اين مسئله برای شما همچنان باز است و همسرتون رو قلباً نبخشيده ايد.
وقتی چنين مسئله ای پيش مياد ما اول مطمئن ميشيم كه درست است يا حدس و گمان است و با فرد صحبت ميكنيم در مورد جريانات.مهم اين است كه بعد از ضربه ای كه ميخوريم انكار نكنيم و بپذيريم كه چه شده تا بتونيم برای كنار اومدن و حل اون به راه هايی فكر كنيم و تصميمات درستی بگيريم.
بعد از اقرار همسر ايشون برای بهتر شدن رابطه بايد كار هايی انجام دهند كه خيال مشوش شما آروم تر بشه تا اطمينان و اعتماد خدشه دار شده شما به مرور زمان ترميم بشه.
اينكه همسرتون رو مقصر بدونيم برای بيماری فرزندتون و مدام هم اين رو بهش با تاكيد بگين هم ديگه از يه جايی به بعد اثرش از بين ميره هم اهميتش و ديگه يه جايی خسته ميشه همسر و ممكنه بلند يا تو ذهنش بگه خب حالا كه شده يا حالا چيكار كنم و...يعنی نه تنها اثر مثبت نداره بلكه همش منفی خواهد بود و تاثير منفی در روابط شما خواهد داشت.مطمئناً ايشون ميده و با يكی دو بار هم متوجه شده پس بهتر است از اين به بعد در اين زمينه ديگه صحبت و سرزنشی از سمت شما نباشه.
سوالی كه دارم اينه كه آيا شما واضح درباره احساساتتون در حضور مشاور يا بدون حضور مشاور صحبت كردين؟ اينكه با اين اتفاقات چه لطمه هايی از نظر روحی خوردين و اينكه خواسته و نياز های شما چی بوده و هست؟ اينكه آيا همسرتون ميخواهد كه به اين كارهايش خاتمه دهد و پشيمان است و آيا ميخواهد كه ازدواج موفقی داشته باشد و رابطه اش با شما را نجات دهد؟ چه كار هايی برای برگشت اين اعتماد خدشه دار شده حاضر است كه انجام بدهد؟شما چه كار هايی انجام خواهيد داد كه رابطه بهبود پيدا بكنه و اينكه اصلا ميخواهيد كه بهتر بشه شرايط شما؟ برای بخشش همسرتون شما و ايشون بايد چه كارهایی كنند يا در چه صورتی حال شما و شرايط شما بهتر خواهد شد؟روابط جنسي شما به چه صورت بوده و هست و آيا كوچكترين  نوازشي نسبت به همديگه دارين؟
اينا سوالايي هست كه بايد با دقت بهشون فكر كنيد و جواب بدين. از همه مهم تر بهتر است كه صبر داشته باشيد چون در كوتاه مدت نميتونين انتظار داشته باشين كه شرايط و حس و حال شما درست بشه كامل همچين مسئله ای زمان بر هست و مطمئناً كه شما از پيش بر مياين.
اميدوارم كه حال دلتون خيلی زود خوب بشه .
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha