2794

سلام ممنون میشم بهم مشورت بدید من یکسالی هست عروسی کردم تک دخترم و یک برادر دارم پدرمون فوت شده مادرمم دست تنها بزرگمون کرده .اما خیلی سخت میشه مادرمو راضی کرد. من خسته شدم از تلاش هایی که به چشم مادرم نمیاد و در آخر میگه ازت راضی نیستم . برادرم هم این موضوع رو میدونه و خیلی وقت ها میگه زن نمیگیرم .اما میاد و با مامانم یکی میشه من اذیت میشم که باید چیکار کنم آخه از دستم راضی باشه. مثلا خونه پدرشوهرم شهرستانه اگه یک موقعی بریم ناراحته و تیکه میندازه به همسرم. مثلا کادو بگیرم براش ازش یک چیزی در میاد و یک گله ای میکنه . مثلا همسرم بهم اجازه داده یک روز در میون پیشش باشم اما متوجه نیست و ناراحته و بهم غیرمستقیم حالی میکنه که چون تنهایی میای.یا مثلا همسرم جمعه ها یکی در میون خونست برای همون ما تا ظهر خوابیم و ساعت های هفت به بعد میریم خونشون اما میاد میگه ملت از صبح خونه مادرشونن میخوام چیکار بیاید اما نمیبینه که من دم به دقیقه خونشونم. معلومه که منم کاستی دارم اما نه در این حد که.ممنون میشم که راهنماییم کنیدکه چه کنم و اینکه چجوری برم خونشون چه محبت هایی بکنم که بالاخره راضی بشه من پوچ شدم احساس میکنم دیگه دوست ندارم برم خونه مادرم.اما چه کنم دوستش دارم و خودمو مسئول میدونم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۴ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست من
امیدوارم خوب باشید
کنایه زدن و اصطلاحا تیکه انداختن رفتاری هست که ناشی از خشم فروخورده یا عدم توانایی کافی در مهارتهای ارتباطی هست و بسیار آزاردهنده، در خصوص کنایه های مادر لازم هست ابتدا از نقش منفعل بودن خارج شوید و از احساس زنجیدگی خودتون با مادر صحبت کنید تا مثل الان احساس گناه و خشم را با خودتون حمل نکنید مثلا اینکه خیلی ناراحت میشم وقتی .... حرف رو میزنی، یا دوست ندارم وقتی میام دیدنتون اینطوری گله کنید این موضوع باعث میشه دلم بخواد کمتر بیام اینجا . در خصوص راضی بودن یا نبودن مادر شما باید احتیاط کنید که در تله کمال گرایی مادر گرفتار نشوید، شاید معیار راضی بودن برای مادر شما به قدری زیاد باشد که خارج از توانایی های فیزیکی و شرایط زندگی تان باشد در این رابطه لازم است در مواقعی که مادر از شما گله ای میکند ابتدا سعی کنید ایشان را درک کنید و بعد شرایط خودتان را توصیف کنید که بیشتر از این حد در توان شما نیست مثلا درباره موقعیتی که مادر میگوید همه از صبح خونه مادرشون هستند میتونید بگید : از صبح تنها بودید درسته؟ خوب میشد اگه میتونستم از صبح کنارتون باشم ولی ما فقط صبح های جمعه زمان استراحت کنار هم رو داریم(کنار همسرتون). بعد از توضیح درباره شرایطت و امکاناتتون اینکه مادر حرف شما را بپذیرند یا خیر به انتخاب شخصی ایشان بستگی دارد اما شما نباید بیش از این توضیحی به جهت قانع کردن بدهید. یادتان باشد که به دلیل تفاوت در شیوه ی زندگی های مشترک امروزی و مشغله های روزمره شاید درک کامل موقعیت نسل جدید از سوی نسل گذشته امکان پذیر نباشد اما شما با توضیح مختصر درباره شرایط شخصی تان در ضمن توجه کردن به وظایف فرزندی میتوانید تعادل را ایجاد کنید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

با بی مسئولیتی همسرم چطور رفتار کنم؟

پاسخ سلام عزیزم من نمیدونم منظورت به خونه جذب بشه چی هست اما به نظر میرسه تعریف همسرتون در مورد تعهد و مسئولیت متفاوت است در مورد انتظار و خواسته تون مستقیم.بدون کنایه و تیکه در زمان و مکان مناسب صحبت کنید...

بی مسئولیتی همسرم نسبت به زندگی

پاسخ سلام دوست عزیز با توجه به نوشته تان متوجه شدم کلا حس برتری و نارضایتی سدی میان شما و همسرتان شده، شاید خودتان هم متوجه نباشید که با رفتارتان ایشونرا از خود دور می کنید و خانواده اش را الویت اول زندگی...

بی مسئولیتی و رفیق بازی همسرم

پاسخ درود بر شما عزیزم می‌فهمم که این شرایط خصوصا برای یک زن باردار چقدر آزاردهنده می‌تونه باشه و شما حق داری که دلگیر باشی، بهتره آروم باشید با جنگ اعصاب هیچ چیزی پیش نمیره، در زمان مناسب و فضای مناسب مسئ...

بی مسئولیتی همسر نسبت به زندگی مشترک

پاسخ سلام دوست گرامی مشکلات شما شامل دو بخش هست یکی خود شما که دچار روزمرگی شدید و این که به نظر میاد خیلی برای خودتون و نیازهای خودتون وقت و انرژی صرف نمی کنید به هرحال اگر به همین منوال ادامه بدید و کاری...