با سلام
با وجود اینکه احساس شما رو می توانم درک کنم باید بگویم که شما 30 ساله هستید و زمان زیادی دارید تا جوانی و عمر و ... که می فرمایید از بین برود.
اینکه شما محدودیت دارید و داشتید و بنا به این طرز فکر ادامه دادید یک طرف و این که بچه دار هم شدید و این سالها ادامه دادید هم یک طرف. اما گذشته برنمی گردد و بایستی به فکر آینده بود.
برای جدایی حتما نیازی نیست بچه شما بمیرد، بسیاری از افراد هستند که با یک تصمیم جدی وارد عمل شده و اقدام به جدایی می کنند.
اما برای این تصمیم بایستی همه موارد از جمله موارد مالی و حمایت خانواده و غیره را در نظر بگیرید.
اگر این شرایط برای شما آماده نیست بایستی در این مورد بیشتر فکر کنید.
شما اسیر گذشته نیستید و می توانید تصمیمات مهم و جدی برای ادامه زندگی خود بگیرید. اما در نظر داشته باشید که هر تصمیم نتایجی دارد شما بهتر است ابتدا عنوان های هر تصمیم خود را روی یک برگه بنویسید. سپس مقابل هر یک نتایج احتمالی این تصمیمات را درج کنید.
معمولا ما می خواهیم که همه چیز با هم اتفاق بیوفتد و برای تصمیمات خود بهایی نپردازیم . نتیجه و بهای هر یک از تصمیمات خود را مشخص کنید و تصمیمی که کم ترین بها و هزینه را دارد انتخاب کنید.
نکته مهم: گاهی تصمیمات درست هزینه و بهای سنگین تری نسبت به تصمیمات غلط دارد. در نتیجه به این فکر کنید که 30 سال از زندگی خود را طبق فرمایش خودتان با تصمیم خانواده سپری کردید آیا می خواهید باقی عمر را هم همینطور سپری کنید؟
اگر جواب شما منفی است حتما هزینه هایی دارد که بایستی آنها را بپذیرید.
بعد از نوشتن تصمیمات و نتایج آن و انتخاب مناسب. حتما برای خودتان اهدافی در نظر بگیرید و سپس به خود یادآوری کنید که مسیر سختی را در پیش گرفتید اما حالا هدف دارید و آنطور که دوست دارید می خواهید زندگی کنید، پس اقدام کنید.
و اما اگر خواستید به هر دلیلی ادامه دهید باز هم می توانید با تلاش و انتخاب اهداف عملی، نسبت به تغییرات جزیی در زندگی حال حاضر خود اقدام کنید و برای خودتان معنی جدید پیدا کنید.
پیشنهاد می کنم قبل از هر چیز
کتاب انسان در جستجوی معنی را حتما مطالعه کنید.
موفق باشید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید