سلام
لطفا بهم بگید چیکار کنم
۸ ساله دارم با یک نفر زندگی میکنم که هیچوقت احترامی برام قائل نبوده
دیروز اومده بهم میگه برنامه ریزی کن کی میخواد بیاد خونم کی میان کی میرن
آخه من شهر غریب هستم
خانوادم از تهران میان نهایت ۲روز می مونن و میرن
من میمونم ۱۳روز تنها
گفتم باشه آبجیم رو نگه میدارم تو هم که میری سرکار
گفت نمیخواد . اصلا
گفتم چرا مگه من باید اجازه بگیرم کسی بیاد پیشم . مگه خواهرات خونه هم نمیرن که من باید از تو اجازه بگیرم
گفت آره باید اجازه بگیری. دلم بدجور شکست
یعنی من زنگ بزنم مامانم بگم کی میاین؟ کی میرید؟
وای که من هر سال دلم پر خون میشه از این حرفاشو رفتاراش
وقتی هم میان یا ساکته یا داد بیداد با یک بچه ۱۰ساله
اون میخواد کارتون ببینه یا ...این میگه کنترلو بده به من. خیلی دلم شکسته. داداشم ۱۰سالشه. خانوادمم دیگه کم اوردن
به چی دلخوش کنن وقتی من اینقدر بدبختم
دوتا خواهرام جدا شدن یکی تو عقد یکی بعد ۴ سال زندگی معتاد و خلافکار. یکیشم نزول خورد و خیانت کرد. کمکم کنید
تازگیا یکم آروم شده بودم . کتکم زده بود
سر اینکه چرا رفتم دکتر
به کی بگم بیاد باهاش حرف بزنه. خودم چیکار کنم
گناه من چیه وقتی خانوادش نمیخوان ببیننش. بچمو و خودمو همه فحش دادن. شوهرمو روزی هزار بار نفرین میکنن
این عرضه نداره همه رو گرم نگه داره گناه من چیه که با خانوادم اینجوری رفتار میکنه. میشه عیدا کوفتم میشه
مگه پدر مادرم چند سال زنده هستن میان خونمو برن
ای خدا کم آوردم
کمکم کنید؟
چرا جواب ندادین