مشکلات تک فرزند بودن

سلام من یک دختر نوجوانم تک فرزندم و اختلاف سنیم با خانوادم خیلی. خانوادمم جفتشون شاغلن مادرم همش بهم گیر میده میگه چرا نمیای پیشمون همش تو اتاقتی همش گوشیمو چک میکرد آخرشم خوب ازم گرفتش خسته شدم دوست پیدا میکنم بهشون وابسته میشم اونا اصلا بهم محل نمیدن خانوادم هم که اینطور من دوستی غیر گوشیم نداشتم این دومین تاپیک منه قبلش گفتین کاری کنم از تنهایی دربیام یک مدت باشگاه رفتم کلاسای مختلف ولی بازم فایده نداشت تو تموم لحظه های زندگی حتی موقع هایی که خوشحالم یک چیز انگار وادارم میکنه که باز برم تو فکر میدونم ممکنه بگید اینا مال سن بلوغه ولی واقعا من دیگه خسته شدم شبا همش گریه میکنم از خانوادمم دوری میکنم چون اونا فقط و فقط گیر میدن مثلا دو ساعت درس میخونم خب من خودمو میشناسم دیگه میدونم مثلا فلان درس اینقد بخونم بلدم هزار دفعه باز بهم میگن برو بخون برو بخون آخرشم دعوا میکنیم باهم ببخشید که خیلی قاطی توضیح دادم دلم خیلی پره من حتی کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم