مشکلات زندگی خواهر و قطع رابطه

خواهرم ۱۵ سالش بود  عاشق یک پسر بیکار بیسواد شد انواع خودکشیارو کرد انواع دزدی از خونه بابامو کرد و داد به پسره خانوادم مستاصل شدن و اونو به پسره دادن پسره وضع مالیه فوق العاده بدی داشتن خانوادش و بابام شرکت نفتی بود و مرتب ساپورتشون میکرد ۷ سال گذشت و خواهرم با ۲ تا بچه، آقا افتاد زندان جرمش سرقت مسلحانه بود از کی وکجا؟ از خونه های عموهام و عمه هام و همکارای بابام بابام بی ابرو شد شبانه از شهرش بلند شد افسرده شد خواهرم ولش نکرد هی میاد گریه و زاری که خرج بچه هام و بده من غیر از تو کسی و ندارم شوهرم اشتباه کرد توبه کرد مادرم هم انقد تو گوش بابام خوند که بابام تسلیم شد و بخشیدش ۷ سال موند زندان و آزاد شد تا آزاد شد هرشب مست مست می اومد خونه و می افتاد به جون خواهرم و بچه هاش (دخترش بهم میگفت دیگه بزرگ شده بود) بعد از چند ماه دوباره افتاد زندان یک دزدی بزرگتر کرده بود دیگه بابام به خواهرم گفت اگه طلاق نمیگیری برو خونه پدرشوهرت و منتظر اون باغیرت باش خواهرم دادخواست طلاق داد و هی میگفت دارم جلسه هارو میرم که یک هفته پیش متوجه شدیم نه تنها درخواست طلاق نداده بلکه مرتب داره میره دیدنش و منتظرشه و همچنان داره از بابام پول میکشه و خانوادمو تحت تاثیر احساسات قرار میده به مادرم گفتم این خواهر برای من مرده دیگه اسمشو پیشم نیار بیشتر از این نمیخوام براش انرژی و وقت و هزینه بزارم مامانم باهام قهر کرد چیکار کنم باهاشون قطع ارتباط کنم؟