سلام دوست عزیزم
چند نکته در صحبتهای شما وجود داره:
دربارهی مادرشوهرتون. ایشون همسرشون رو از دست دادهن و با برادرشوهراتون زندگی میکنن که مطلقه هستند و معتاد. فضای منزلشون، فضای آرامی نیست و شما علیرغم اطلاعتون از این شرایط، این ازدواج رو پذیرفتید.
ببینید حتی اگر مادرشوهرتون واقعا در طلاق پسرهاشون نقشی داشته باشن، باید در نظر بگیریم که در نهایت، هر کسی خودش مسئول حفظ و مراقبت از زندگی و رابطهی زناشوییش هست و مقصر شمردن مادرهمسرتون، نه باعث بهبود رابطهی شما با ایشون میشه، نه به رابطهی شما با همسرتون کیفیت بهتری میبخشه. سعی کنید بیشتر به خودتون مسلط باشید و در مواقع خشم، قبل از هر حرف یا حرکتی، خوب به پیامدها و نتایجی که میتونه داشته باشه فکر کنید و در نهایت، اگر صلاح دیدید، اون حرف رو بگید و اون رفتار رو انجام بدید. تلاش کنید به صورت لفظی و فیزیکی با کسی درگیر نشید. اگر دیدید صحبتهای شخصی داره شما رو میرنجونه، میتونید بر حسب موقعیت و صلاحدیدتون، به ایشون بگید که چه احساسی دارید و در نهایت تصمیم بگیرید که اون مکالمه رو ادامه ندید. روابط رو جوری با تدبیر پیش ببرید که موقعیت درگیری و کنایه زدن و ... پیش نیاد.
در خصوص کمک مالی شما به همسرتون متوجه منظورتون نشدم. غیر از اینه که زندگی مشترک، در مسائل مالی هم مشترک هست؟
در کل، برداشت بنده این هست که احساس میکنید که همسرتون به شما توجه کافی ندارند و مسائل رو باهاتون در میون نمیگذارند. و صادقانه بیان میکنید که خودتون هم تا به حال زبان تلخی داشتهاید. میتونید با ایشون توافق کنید که زمان بیشتری رو با هم بگذرونید و محترمانه و دوستانه در خصوص مسائل مختلف زندگیتون صحبت کنید. اینطور که نوشتید، درخواست شما از ایشون فقط در خصوص مسائل مالی بوده. درخواست ایشون از شما دربارهی مسائل مالی و محل سکونت و رابطهی شما با مادرشون. به نظر میرسه لازم هست شما و همسرتون بیشتر و عمیقتر به بررسی کیفیت زندگی مشترکتون بپردازید و اگر به تنهایی قادر به انجام این کار نیستید، به صورت حضوری از یک زوجدرمانگر کمک بگیرید تا بتونید اولویتها و مرزبندیهایی رو در زندگیتون تعریف کنید که موجب بهبود کیفیت زندگیتون بشه.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید