با سلام
ازدواج همسرتان در ان شرايط بحراني درست نبوده است و ايشان بايد از شك ان اتفاق در ميامدن و بعد وارد رابطه جدي ميشدند .نگفتن اينكه شما نميدانيد بدترين ضربه را به رابطه تان ميزند و همسرتان هم با فكر اينكه شما نميدانيد گسترده تر عمل ميكند .بهتر است با ارامش و همه اين اطلاعات و شواهد و مدركي كه داريد با ايشان صحبت كنيد و بگذرايد بداند كه شما ميدانيد سرپوش گذاشتن راهكار خوبي نيست تنها حريم ها بيشتر از بين ميرود .اينكه شما فرزندي نداريد امتياز بزرگي در اين شرايط است .و هربار راه امدن شما با ايشان صرف خواهش و گريه و التماس باعث ارامش خيال همسرتان شده و با اين اعتماد به كامل بودن شما ميل به افراد ديگر دارد .متوجه دوست داشتن شما هستم اما اين زندگي اينگونه تنها قرباني اش خود شما هستيد .با ايشان صحبت كنيد و از او بخواهيد به مشاوره بيايد .در اين شرايط خودتان به خودتان كمك كنيد و خواهان كمك و حمايت از كسي نباشيد .
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید