سلام و وقت بخیر
قطع ارتباط فرار از این موضوع هست بهترین کار این هست که اول اگه میتونین باهاش صحبت کنید و سعی کنید پیدا کنید علت اختلاف اش رو .بعد هم شما همچنان به رابطه ادامه بدین و محبت کنید .با پدر و مادرتون هم صحبت کنید و موضوع رو حل بکنید به جای فرار کردن و نرفتن و پنهان شدن .
تقریبا شرایط شما و من شبیه به همه
من هم با دختری که برادرم باهاش دوست شده بود آشنا شدم و خیلی با من صمیمی شد به طوری که هر روز با هم گردش میرفتیم به همراه برادرم و خانواده ی من
من از اون حمایت کردم و مادرم به خواستگاری آمد اما بعد از انجام ازدواج با من به شدت بد شده و همش قصد داره به دیگران مخصوصا شوهرش که برادر عزیز من هست و خیلی با هم صمیمی هستیم ثابت کنه من قصد دارم زندگیشون رو خراب کنم یا همیشه ابراز میکنه بهش حرف های بدی زدم در صورتی که همه میتونن من آدم خیلی مهربونی هستم و اینقدر قربون صدقش میرفتم که همه بهم ایراد میگرفتند
اما اتفاقات زیادی باعث شد دلم نخواد حتی ببینمش اما باز هم کارهاشو بخشیدم و ازش گذشتم
حتی یکبار پشت تلفن درباره ی من داشت غیبت میکرد و من اتفاقی شنیدم خودش هم متوجه شد فهمیدم در بارم داره حرفهای بدی میزنه
من خیلی ناراحت شدم و به برادرم گفتم اما دوباره قشقرق به پا کرد که خواهرت آدم بدیه و من نمیتونم ثابت کنم و من داشتم درباره فامیلامون صحبت میکردم و.....
اما بعد اون که پشت سرم جلوی چشمم غیبت کرد واسم قیافه هم گرفته و یکبار که دیدمش من بهش سلام کردم و اون حق به جانب بود
با دختر و همسرم هم سر دشمنی داره در صورتی که من هیچ وقت حتی یکبار باهاش دعوا و تند خویی نکردم و همیشه کلی هم قربون صدقش رفتم اما الان حس میکنم ازش متنفرم 😭😭😭😭😭😭
هیچ راهی ندارم جز اینکه دوباره چشمم رو روی کارهای زشتش ببندم اما تصمیم گرفتم مثل قبل قربون صدقش نرم و روابطم رو محدود کنم
به نظر بنده صحبت کردن با همچین آدمی بی فایده هست محبت های ایشان رو سر چیز دیگر حساب میکند.قدر نشناس هستن فاصله از ایشان خوب است نه از فامیل ایشان هم بی توجهی کنند.