مطرح کردن مسائل خصوصی توسط همسر

خیلی عصبانی ام. خیلی، شوهرم 32 سالشه ولی ماهی چهل پنجاه تومن درآمد داره و چند تا خونه ماشین داره. منم الان 5 ماهه زایمان کردم و دوقلو دارم. واسمون خرج میکنه و کمک میکنه تو بچه داری. ولی اخلاق بدش اینه اگه دعوامون بشه عالم و آدم رو خبر دار میکنه. راحت توهین میکنه. دیروز دعوامون شد بعدش اومدیم خونه خواهرم جلو داماد و خواهر و همه نشست قشنگ مطرح کرد. که زنا مردا رو میکشن، عامل جنایت مردا زنا هستن، نرو تو اتاق پاشو بیا اینجا، منم دوست نداشتم برم که بیشتر خورد بشم. من غلط کنم دیگه تورو ببرم بازار. شلوارم سه ماهه خشتکش پاره ست ندوختش، یعنی زمین و زمان رو ربط داد. خون خونمو می‌خورد. ولی سکوت کردم. سکوت آخرش اومد تو اتاق گفت اگه به اخم و تخمت ادامه بدی آبروتو میبرم. من مجبور بودم اخم کنم چون واقعا از حرفاش ناراحت بودم. ولی زدم زیر خنده و گفتم بیا بوسم کن. که دعوا تموم بشه و بیشتر از این آبروم جلو خواهرم نره. چون یک هفته بود خونشون بودم از شهرستان رفته بودم. وقتی هم خونه خودم میرم و دعوامون ميشه راحت توهین میکنه باز کوتاه میام که مادر شوهرم و جاریم نفهمن. چون شوهرم قشنگ آبروی آدم رو میبره. منم چون تحصیلاتم نسبت به جاری هام بالاست و ظاهر هم تعریف از خود نباشه خیلی خوبه و خونه زندگیمم مرفه دوست ندارم آتو بدم. 

ولی جدیدا احساس میکنم کوتاه اومدن من پرو و وقیح کردش. فکر می‌کنم چون پولداره و من کوتاه اومدم در مقابل توهین و سکوتاش پرو شده. میخوام از این به بعد اگه دعوامون رو بروز داد از خودش بدتر کنم. ولی بخدا به بچه های 4 ماهه ام که فکر میکنم میگم دیگه اونوقت حوصله شیر دادن و رسیدگی بهشون رو ندارم. تو روخدا یک راه خوب نشونم بدید. با سیاست و حرف و اینا هم درست نشده. عصبی بشه همه چی یادش میره