2794

سلام. من دو سال و نیمه که ازدواج کردم با پسر عمم یک بچه یکسال و نیمه داریم

یکسال اول تا خونمون ساخته شد تو خونه مادرشوهرم بودم که خیلی منو اذیت میکرد با اینکه عمم هست تو هرکاری دخالت میکرد اگر خونه مادرم میخواستم برم گیر میداد چون پدر و مادرم از هم جدا شدن

الانم خونمون دقیقا پشت خونشونه و یک در از پشت حیاط داره تو خونه اونا از قبل خودشون اون در و گذاشتن

از من انتظار داره من هرشب برم خونش چون اکثرا دختراش هر شب تو خونش هستن اگر دو سه شب بگذره و بعد برم دیگه همش متلک بارونم میکنه

هر چقدر هم بگم گرفتارم کار دارم نمیتونم بیام میگن تو از ما دوری میکنی خوشت نمیاد اگر دو هفته بشه و نرم سریع از در پشتی میاد به پسرش بگه یا با من دعوا کنه

واقعا از این رفتارش خسته شدم نمیدونم چجوری رفتار کنم باهاش

اونا انتظار دارن من مثل خودشون بشم همش اینطرف اونطرف برم دنبالشون

از طرفی هم شوهرم زیاد نمیره خونشون نه فقط خونه اونا خونه هیشکس رفت و آمد نمیکنه کسی هم ازش زیاد انتظاری نداره من همیشه همه جا باید بدون شوهر برم 

لطفا راهنماییم کنید؟ ممنونم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم ، وقتتون بخیر ،
عزیز دلم، درسته که مادر همسرتون، عمه تون هم هست اما بنا نمیشه که بخواد باهاتون رفتار کنه.  ضمنا باید بپذیرید هر انسانی شخصیت و منش خاص خودش رو داره، بهتره پذیرشتون رو از این بابت بالا ببرید که هر کسی رو همون طوری که هست بپذیرید.
البته این پذیرش اول برای خودتون مفیده که آسیب نبینید. 
ضمنا هر انسانی قلقل خاصی داره، باید تلاش کنید قلق مادر همسرتون رو پیدا کنید، یقینا راحتتر باهاشون می تونید کنار بیاین.
در خصوص رفت و آمد، باید به بقیه عنوان کنید که همسرتون رفت و آمد نمیکنند و شما هم تا کی میخواین تنها همه جا برید. 
از شکایت مادرهمسرتون، به همسرتون، نمیدونم که آیا همسرتون تحت تاثیر ایشون هستند یا نه. باید این قضیه روشن بشه تا بتونم در این خصوص هم نظری ارائه بدم.
در صورت داشتن سوال بیشتر می تونید به یوزر تلگرام بنده مراجعه کنید، حتما پاسخگو خواهم بود.
با احترام، سیاردوست
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha