درگیری لفظی مادرزن و داماد

سلام خسته نباشید بنده 2 ساله که عقد هستم. همسرم مرد بسیار خوب و زرنگیه و 4 سال هم قبل ازدواج با هم دوست بودیم. مشکلی که ایشون به نظرم داره اینه که تک پسره و مادرش از بچگی هر چی که میخواسته براش فراهم میکرده همیشه همیشه حق رو به فرزندش میداده و از نظر من همسرم یک آدم پرتوقع و تا حدودی زورگوئه ک فکر میکنه خیلی کارا وظیفه بقیه است یا خیلی حساسه همه احترام بهش بزارن کوچکترین بی احترامی یا منت گذاشتن سرش باعث میشه کینه کنه. در طی خرید جهاز من ایشون می اومدن نظر میدادن ضمن اینک به نفع ما کار میکردن ولی خیلی نظر زیادی هم میدادن که این باعث شد مادرم باهاش لج بکنه و یک حرفایی بهش بزنه مثلا مادرم با لحن بد گفته بود ما انقدر نمیخوایم هزینه کنیم تا این مورد اخیر برای خرید مبل همگی به تهران رفتیم و همسرم دست گذاشت رو ی مبل خیلی گرون که از توان ما خارج بود و من عصبی ‌‌‌شدم گفتم اگه خیلی دوستشون داری 20 تومن خودت بده تا بذاریم رو پولمون و بتونیم بخریمش. اینو که گفتم به شدت عصبی شد قهر میکرد رفتارای زشت حرفای خیلی زشت حتی داخل خونه در اتاق شروع کرده بود به خودزنی و زدن تو سر و صورت خودش که تو باید طرفدار من باشی منم که خیلی ترسیدم زنگ زدم به پدرش و شروع کردم به گریه و شکایت از پسرش. الان خیلی درمانده ام نمیدونم طرف همسرم رو بگیرم یا خانوادم آخه خیلی حرفای زشتی راجع به خانوادم زد ولی نمیخوام از این عصبی تر بشه چون دوستش دارم میخوام باهاش زندگی کنم ولی خیلی کینه کرده هرچی باش حرف زدم هزار مورد ریخته رو سرم که اونروز مامانت اینو گفت بابات اینو گفت شده دشمن خانوادم