2794

لجبازی پسر ۱۲ ساله

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 59 بازدید

با سلام خدمت شما پسر من ۱۲ سالشه الان چند ماه هست خیلی لجباز شده مخصوصا با من که مادرش هستم قشنگ مشخصه که میخواد با من لجبازی کنه منو مجبور میکنه همش با داد باهاش حرف بزنم گاهی در طول روز انقد داد میزنم که قلبم درد میگیره خیلی بچه خوب و مودبیه نمیدونم چرا اینقد لجباز شده یک بردار دو ساله هم داره خیلی کتاب میخوند و عاشق کتاب بود الان دو هفته هست اصلا کتاب نخونده نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید ممنون 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور کودک و نوجوان

با سلام
فرزند شما دیگر یک کودک نیست، او دیگر سال‌های نوجوانی‌اش را می‌گذراند، یک روز می‌بینید که خیلی مودب و خوش رفتار است و روز دیگر در خود فرو رفته و اخلاق خوشی ندارد.
او دیگر به مسایل متفاوتی فکر می‌کند و از شما توقعات تازه‌ای دارد. مثلاً دلش می‌خواهد در زمان رفت و آمد او محدودیتی وجود نداشته باشد و با دوستان خود بیرون برود بدون اینکه از او استنطاق شود.
یکی از متداولترین خطاهای والدین در برخورد با نوجوان این است که انتظار بدترین را دارند. پیغامی که ما به نوجوانمان می‌دهیم این است که او تنها زمانی خوب است که کارهای بد نکند. مثلاً لباسها و موهای خود را همانگونه که ما می‌پسندیم بیاراید و تنها با دوستانی که ما می‌شناسیم و تایید می‌کنیم ارتباط داشته باشد. و همیشه در حال درس خواندن و یا ورزش باشد. زیرا می‌ترسیم از دوستانش قرص و سیگار بگیرد و معتاد شود.
لازم است شما راه تازه‌ای برای ارتباط با نوجوانتان پیدا کنید و دوباره با دلبندتان مرتبط شوید و چیزهای تازه‌ای از او یاد بگیرید. اگر او عاشق رایانه و تلفن همراه است و دوست دارد با آنها ور برود با او همراه شوید تا هم شما از او چیزهای تازه در این باره یاد بگیرید و هم بتوانید ارتباطات او با دیگران را از این طریق نظارت کنید. اگر او به فوتبال یا ورزش دیگری علاقه دارد می‌توانید دراین ورزش با او همراه شوید حتی اگر همراهی شما تماشای یک مسابقه با یکدیگر باشد.
گیر دادن به چیزهای کوچک و کم ارزش اوضاع را بدتر می‌کند. ممکن است شما مدل موی پسرتان را دوست نداشته باشید. یا حتی ممکن است فرزندتان در بازیهایی شرکت می‌کند که شما نمی‌پسندید. اما قبل از اینکه دخالت کنید و حرفی بزنید، به کل قضیه بهتر نگاه کنید. اگر این کار فرزندتان او را در معرض خطری قرار نمی‌دهد، خیلی سخت‌گیری نکنید و اجازه دهید تصمیمات متناسب با سن خود را بگیرد. مطمئن باشید خود او اولین کسی است که عواقب انتخاب و تصمیم خود را می‌بیند.
بسیاری از والدین نمی‌خواهند فرزندشان تا بزرگسالی روی هیچ گونه نا امیدی، درد، شکست و تلخی را ببیند. سعی می‌کنند به گونه‌ای از کودک و نوجوانشان مراقبت کنند که حتی یک ویروس کوچک سرما خوردگی هم نتواند او را ناراحت کند، اما دور نگه داشتن فرزندتان از واقعیتهای زندگی، فرصتهای ارزشمند یادگیری را از او می‌گیرد و او وقتی وارد جامعه واقعی می‌شود بیشتر آسیب پذیر خواهد بود چون دیگر نمی‌داند چگونه به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. اگرچه شما همیشه برای راهنمایی و کمک در کنار او هستید اما اجازه دهید فرزندتان با علم به اینکه هوای او را دارید خودش جلو برود و زندگی را تجربه کندو یاد بگیرد.

بعضی ازوالدین ممکن است با احساس اینکه تسلطی بر نوجوانشان ندارند هر بار که او از مسیر درست منحرف شود، او را سرکوب می‌کنند. گروه دیگر برای اینکه از مقابله با فرزندشان و دلخوری و رودر رویی او پیشگیری کنند، هیچ ایرادی از کارهای نوجوانشان نمی‌گیرند. اما هیچ‌کدام از این دو روش صحیح نیست. بلکه لازم است بین آزادی دادن به فرزندتان و پیروی او از شما تعادلی وجود داشته باشد.
اگر بیش از حد بر پیروی او تاکید کنید ممکن است موفق شوید او را مجبور کنید مطابق میل شما رفتار کند، اما به چه قیمت؟ فرزند شما در یک محیط بسته بزرگ می‌شود بدون اینکه مهارتهای حل مساله و ارتباط اجتماعی را یاد گرفته باشد. علتش هم این است که همیشه شما به جای او تصمیم گرفته‌اید.

نداشتن قانون جدی و انضباط محکم هم دردی را دوا نمی‌کند. نوجوانان نیاز دارند در محدوده‌ای که برای کشف دنیای بیرون و ارتباطات اجتماعی شان دارند، بتوانند آزادانه حرکت کنند و البته برای این منظور لازم است قوانین و خطوط واضح و روشنی برای آنها مشخص شده باشد.
شما به عنوان والدین وظیفه دارید در این سن ارزشهای خانوادگی و دینی خود را با کلمات و رفتار خود به نوجوانتان بگویید. اگر دروغ را نمی‌پسندید و نمی‌خواهید از نوجوانتان دروغ بشنوید نه تنها این را به او بگویید بلکه با رفتار خود و راستگویی‌تان نشان دهید که این عمل از نظر شما نا پسند است.
به فرزندتان کمک کنید بتواند مهارتهایی برای کنترل و مدیریت خودش را به نحو مناسبی یاد بگیرد.
اغلب نوجوانان اعتراف می‌کنند که مایلند وقت بیشتری را با والدین و خانواده خود بگذرانند. بنابر این سعی کنید با فرزندتان اوقات خوشی داشته باشید و محیط دوست داشتنی برای او فراهم کنید، که همیشه برای بازگشت او آماده است. زمینی گرم و محکم که حتی چس از زمین خوردنش هم بتواند به آن تکیه کند و روی پاهای خودش بایستد.
به یاد داشته باشید که هنوز تاثیر و نفوذ شما بر فرزندتان عمیق تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید.
موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha