2794

افسردگی و افکار خودکشی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 54 بازدید

سلام من یک دختر ۲۰ ساله ام از همون اول به دنیا اومدم نحس بودم در حدی که دکتری که من رو بدنیا اورد به خانوادم گفت اینو بندازین سطل آشغال زنده نمی مونه. خواهرام میگن از همون اول که منو دیدن از بیمارستان فرار کردن از همون اول بدبیاری. بزرگتر که شدم در حد کلاس های ورزشی میرفتم انصافا داخلش خوب بودم. ولی ول کردم یک چیز در درونم میگفت به اون چیزی که میخوای نمیرسی بزرگتر که شدم برای صمیمترین دوستم بیشترین تلاش رو کردم ولی اون ول کرد منو و افسردگی من شروع شد از اینجا و از اون به بعد من دست به هرکاری که میزنم داخلش نحسی وجود داره بخاطر بیماری های جسمانی دیگه اون آدم ورزشکار قدیمی نیستم خیلی ضعیف شدم همون قدر که روحم داغون میشد جسمم داغون میشد و هر روز ضعیفتر تا حالا چند بار زیر تیغ جراحی رفتم و همشون نتیجه منفی داده و من دیگه باورم شده که بختم شوم هست.

من از همون اول که وارد این دنیا شدم میخواستم بمیرم منو به زور نگه داشتند پس چه بهتر که خودم خودمو بکشم راحت بشم از این دنیای مزخرف که مایه ننگش هست آدم نحسی مثل من وجود داره‌ من هر شب کابوس میبینم هر شب هر شب کابوس میبینم روزها هم که بیدار میشم هر ثانیه هر ثانیه زجر میکشم از اینکه زنده ام...

خواهشا نگید برو پیش روانپزشک چون رفتم و دارو خوردم و نتیجه مثبت نداد حتی اگه خدا هم از آسمون بیاد پایین نمیتونه حالمو خوب کنه.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانی

سرکار خانم درسته که والدین و اطرافیان شما برخورد مناسبی جهت بالا بردن اعتماد بنفس و خودباوری شما نداشته اند 
اما اگر میخواهید زنده بودنتان مثل متوفیان باشد همینطور با این تفکرات زندگی کنیک
اما من معتقدم وقتی شما مسئله خودتون رو مطرح کردید یعنی اینکه به وضع موجود اعتراض دارید و میخواهید تلاش کنید برای شروعی دوباره....
پس با هم شروع میکنیم بخودتان بگویید همه چیز را میخواهم خودم فقط و فقط خودم بسازم....میخواهم استعدادهای واقعی خودم را بشناسم و با شروع این تفکر زندگی را از نو شروع خواهم کرد
 به ضربان قلبتان گوش دهید. وقتی سرعت آن بالا می رود، هدفتان با احساس سوختگیری می کند و باعث می شود بتوانید وارد عمل شوید.
 عمل کلید کار برای یافتن استعدادهای درونیتان است. اگر آن جرقه آنجا نباشد شما استقامت کافی برای عبور از موانع و مشکلات راه را نخواهید داشت. پس با تفکر من میتوانم احساس قدرت را در خودتون شعله ور کنید.

بعد از جملات من به صدای درونتان گوش کنید....
ببینید صدای درونتان چه می گوید..
متاسفانه شما قبل از شنیدن صدای قلبت  به صداهای منفی دیگران گوش داده ای   سقوط کرده ای...در صورتی که صدای درونتان با شما قهر نیست و دلش میخواهد تو را به موفقیت برساند.
از خودت بپرس چه کاری باعث می شود که روی لبهایتان لبخند بنشیند؟ حتما همان کار را بکنید.
وقتی می بینید یک جای کار اشتباه است چرا سعی نمی کنید درستش کنید؟ اگر فکر می کنید چیزی مشکل دارد، مطمئن باشید ایجاد تغییر میتواند کمکت کند. این احتمال وجود دارد که وقتی چیزی شما را اذیت می کند، برای دیگران هم همان است اما دیگران مثل شما مُرده وار
رفتار نمیکنند.
ناامیدی هایتان را دور بریزید 
از خودتان بپرسید، چه چیزی ناامیدتان می کند؟ آیا می توانید آن را درست کنید؟ شاید درست کردن آن منبع ناامیدی همان استعداد پنهان شما باشد یا همان توانایی که شما را از بقیه آدم ها متمایز می کند.
به دنبال کم نباشید بلکه به دنبال بزرگترین باشید
همه ایده هایتان را در نظر بگیرید و آنها را یادداشت کنید. دور همه آن کارهایی که دوست دارید یک دایره بکشید و چند روز در مورد آنها فکر کنید. حالا باید آنی را پیدا کنید که از بقیه بزرگتر است و بقیه موارد را هم درخود می گنجاند. حالا همان را انجام دهید.
نکته آخر اینکه اگر همه ی درمانگران دنیا جمع شوند و خودت نخواهی قدمی برای بهبود اوضاع برداری فایده ای ندارد...پس حالا که تصمیم گرفته ای به خودت کمک کنی بشما تبریک عرض میکنم تو درمانگر خودت هستی....موفق باشی درمانگر عزیز

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha