سلام خسته نباشید. شوهرم متادون مصرف می کنه و عصبی متادونشم به هیچ عنوان ترک نمیکنه و گاهی میزنه به سرش خیلی بد رفتار میکنه ولی بعدش میگه... خوردم میفته به غلط کردن.ا صلا نمیتونم تصمیم طولانی مدت واسه زندگیم بگیرم تصمیمی مثل بچه دارشدن یا اینکه واسه پیشرفتمون اصلا نمیتونم تصمیم گیری کنم.
از گذشتمون خیلی از شوهرم عقده دارم سر اینکه زمانایی که کوچیکم میکرد سر اینکه یک بار خیانت کرد سر اینکه جلوی خانوادش تحقیرم میکرد و اینکه بهم میگفت پشیمونم ازدواج کردم دوران عقدمون اینا از ذهنم پاک نمیشه چند بار وحشیانه کتکم زده.
ولی چند وقته میدونه نمیخوامش اصلا جرات نمیکنه بگه آدم زن گرفتن نبودم یا غلط کردم ازدواج کردم خیلی سعی میکنه خوب باشه بهم محبت میکنه من میخواستم بدون مهریه ازش جدا بشم ولی نمیزاره میگه دوستم داره ولی من فکر میکنم از زرنگیشه خودش میگه تو زندگی کنی تو که نتونستی باهام بمونی کس دیگ هم نمیتونه میگه از نبودت میترسم و عاشق بچست ولی من برعکس قبلا اصلا دلم به متاهلی و بچه نیست میترسم باهاش بمونم و بچه دار بشم پایبند بچه بشم و هر کاری کنه مجبور به سازش باشم.
واقعا دارم دیوونه میشم نمیدونم جدا بشم یا نه.....
سلام دوست عزیزم
متوجهم چقدر تحت فشار قرار دارید. و خوشحالم که خوب میدونید شرایطی که ذکر کردید، شرایط مناسبی برای بچهدارشدن نیست. دربارهی اینکه جدا بشید یا نه، هیچکس جز خودتون قرار نیست برای شما و به جای شما تصمیم بگیره. لازم هست دربارهی مسائل گذشته و اعتیاد فعلی همسرتون با ایشون قاطعانه و محترمانه در آرامش صحبت کنید. اگر ایشون مایل به ترک اعتیادشون نیستند، فکر کنید که آیا میتونید یک عمر با این مساله کنار بیایید بدون اینکه اذیت بشید؟ اگر نمیتونید، بعد از جدایی چه برنامهای برای زندگیتون دارید؟ چه منبع درآمدی میتونید داشته باشید؟ آیا خانوادهتون حامی شما خواهند بود؟ دربارهی مهریه و موارد مرتبط میتونید با توجه به شرایطتون با یک مشاور حقوقی و وکیل مشورت کنید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید