2794

درک نکردن وضعیت زن از طرف شوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 51 بازدید

سلام من 4 ساله ازدواج کردم 23 سالمه باردارم و 7 ماه و نیمم هست جفتم سر راهی بود و بچم رشدش مناسب نیست شوهرم 31 سالشه و هرچه به او توضیح میدهم که ماههای آخر بارداریمه و سختمه طولانی مدت بشینم یا در مهمانی باشم یا به او توضیح میدهم که موتور سوار شدن برای بچه خطرناکه و اگر از موتور بیفتم کیسه آبم میترکه و بچم زنده نمیمونه نمیفهمه و به زور منو تو مهمونی نگه میداره که از درد به خودم بپیچم یا شبها عمدا دیر به خانه میاد و وقتی هم میاد میخوابه یا موبایلشو عمدا جواب نمیده و رد تماس میزنه تا دیر وقت تو مسجد میمونه و نمیاد با هم  جایی بریم فقط میخواد یا تنها پیش مامانش باشه یا در مسجد باشه بخدا دیگه از مادر و پدرشم نفرت دارم و همینطور از خودش بخاطر اینکه هر کاری میکنه به اسم خدا و مادرش و پدرش میکنه منم مذهبی بودم ولی از زمان ازدواجم از خدا و دین زده شدم یک وقت که درد دارم یا حالم خوب نیست خودشو به نفهمی میزنه حتی اگه براش توضیح بدم خودشو به خواب میزنه یا میگه نمیفهمم هر چی بهش میگم موتور به درد ما نمیخوره گوش نمیده و میگه من موتور دوست دارم درصورتی که نه من میتونم سوار موتور بشم نه با بچه که بعدا بدنیا اومد کار مناسبیه که سوار موتور بشیم. زیر دست پدرش کار میکنه و حقوق میگیره ولی نمیفهمه پس انداز کنه میگه دوست دارم تا آخر عمر مستاجر باشیم و وسیله هم نمیخواهیم ماشین پدرم و داداشامو هر وقت خواهش کنم بهم میدن در صورتیکه هر وقت حتی برای دکتر رفتن نیاز به ماشین داشته باشیم انقدر تاخیر میکنه و باید از پدرش و داداشاش تحقیر بشه و مسخرش بکنن و بپرسن کجا و چرا ماشینو میخواد که باید جز به جز مشکل زنان منو براشون توضیح بده تا بزارن چند ساعت ماشین دستش باشه تا منو برسونه. برای زایمانم بهش گفتم که نمیگم بیاد برسونتم از پدرم پول قرض میکنم و با تاکسی میرم بیمارستان که نخوام چند ساعت معطل باشم و بخواد انقدر تحقیر بشه و اعصاب خوردی کمتر داشته باشم. اصلا برام تکیه گاه نیست چه جوری بهش بفهمونم داره پدر میشه باید درکش یکم بالا بره و حداقل براش توضیح میدم علت نیازامو یا بهش میگم چی نیاز دارم بفهمه و فقط نگه من وظیفه دارم رفاه پدرمو و خانوادم به جز تو رو تامین کنم و تو باید یاد بگیری سختی بکشی چون تو خونه پدرت تو رفاه بودی! میگه من باید پول جمع کنم بدم بابام و داداشام چون به گردنم حق دارن.

اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام به شما خانم عزیز
دوره ی بارداری دوره ای است که به دلیل تغییر هورمون ها و همچنین تغییرات در شکل بدن روحیه ی خانم ها خیلی دچار نوسان میشه و غالبا نسبت به موضوعات حساس تر هم میشوند منتها این موضوع رفتار همسر شما بال رو توجیه نمیکنه و متوجهم که درک نشدن احساس خیلی بدی به شما میده، اما ابتدا سعی کنید به این موضوع فکر کنید که استرس شما قابل انتقال به جنینتون هست و باید سعی کنید دوره ی بارداری کم استرسی رو پشت سر بگذارید تا فرزند سالمی به دنیا بیارید، بعد از اون به این فکر کنید که چرا فکر میکنید حتما همسرتون باید نیازهای شما را براورده کنند؟ همسر شما انتظارات شما رو براورده نمیکنند و اگر بخواهید مدام درگیر کشمکش با ایشون باشید منجر به افسردگی خودتون میشه، پس چکار باید کرد؟ سعی کنید ابتدا خواسته هاتون رو به حداقل برسونید، خودتون رو به ایشون وابسته نشون ندید بگذارید کمی فکر کنند چه چیزی باعث تغییر رفتار شما شده و خودشون در مواردی از شما سوال کنند که چکار باید بکنند، درباره مهمانی میتونید همراه نشید و بگید نیاز به استراحت دارید یا اینکه با این شرط میایید که تا قبل از ساعت استراحت شما به خونه برگردند، از پزشک زنانتون بخواهید شرایط شما و نیازتون به استراحت رو برای شوهرتون توضیح بدهند. و اینکه جای این مساله رو در ذهنتون باز بگذارید که شاید همسر شما به اندازه شما از اومدن بچه خوشحال نیستند پس سعی کنید هر طور که از دست خودتون بر میاد به فکر سلامتی خودتون و بچه باشید. امیدوارم بعدها به فکر داشتن درامد شخصی خودتون هم باشید تا از میزان وابستگیتون کم بشه و به اعتماد به نفس و استقلالتون اضافه بشه. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha