طلاق به دلیل اعتیاد همسر

سلام. ۹ سال و نیم ازدواج کردم، شوهرم سه سال هست درگیر اعتیاد هست،۱ سال و نیم هست فهمیدم، همه تلاشی برای ترکش کردم، هرویین میکشه، کمپ هم فرستادم، ولی باز میکشه بیشتر از دوسال هست بیکار هست،جور زندگی گردن من بوده، دو تا پسر داریم ۸ ساله و دو سال و نیمه... بهش فرصت زیاد دادم، این آخریا اومدیم خونه مامانش اینا تو یک اتاق زندگی کردیم بلکه با کمک خانواده اش نجات پیدا کنه ولی باز نخواست... سابقه خودکشی داره، افسردگی داره، خواستم اجباری بفرستمش کمپ، گفتن بخاطر افکار خودکشی بهتره کمپ نیاد بره بیمارستان، ولی وقتی بهش گفتم، گفت من خودم میدونم، همش میگه تو خونه با قرص و شربت ترک میکنم،در حالیکه خودش هم میدونه نمیتونه، خیلی دوستمون داره، و بهمون وابسته است... ولی این اعتیاد لعنتی نمیذاره برسه به زندگیش. از لحاظ جنسی هم ناتوان شده، و خیلی وقت هست رابطه نداریم، از ریخت و قیافه هم افتاده. وقتی دیدم حاضر نیست بره کمپ بیمارستان هم نمیره، برای  این که تلنگر بزنم گفتم پس دیگه تمومش کنیم تو به خیر و ما به سلامت. وقتی بحث خوابید بهم گفت کی میری دنبال کارای طلاق. گفتم فردا صبح بعد هم که گذشت گفت کی میری خونه مامانت اینا، فردا بعد دادگاه، گفت الان میرم، آماده شدم اومدم خونه مامانم اینا، شبش پیام داده وانت بیار وسایلت ببر، زنی که پله دادگاه بالا و پایین کنه من نمیخوام، من ترک میکنم تو پشیمون میشی. و گفت تو ولم کردی من دیگه داداشم پشتم هست، گفتم قبلا هم همه پشتت بودن نخواستی ترک کنی، بهش گفتم بیا بریم کارای بیمارستان کنیم ترک کن خونه بگیریم بریم سر خونه زندگیمون. گفت ببخشید ما دیگه هیچ نسبتی با هم نداریم.برو دنبال زندگیت و بچه‌ها با خانواده ات بزرگ کن، منم گفتم نمیخواستم دنبالش بگیرم ولی حالا که خودت میخوای دنبالش میگیرم اون هم گفت تو من تنها گذاشتی و...

الان موندم چه کنم با مردی که بارها تلاش کردم ولی نتیجه نگرفتم، مردی که بی پول و بیکار هست و هروئینی،مردی که ناتوان جنسی هست،و مردی که قدر محبت هایی که در حقش کردم نمیدونه.؟من شرط گذاشتم بره ترک کنه زندگیمون بسازیم ولی اون میگه تموم شد همه چی یا نفقه بذارم اجرا و بقیه مراحل طلاق.

خسته شدم نمیخوام بلاتکلیف باشم چه کنم؟