2794

مشکلات ازدواج با مرد مطلقه

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 193 بازدید

سلام وقت بخیر

من دختری ۲۳ ساله بودم با مردی که ۱۰سال از خودم بزرگتر بود و ۹ سال با همسر اولش زندگی میکرد آشنا شدم حدود ۱سال بعد از طلاقشون با هم دوست شدیم وقتی فهمیدم زنش میخواد برگرده خواستم ازش جدا بشم ولی میگفت خودمو میکشم اگه بری زنش که یک بار ما رو با هم دید به خانوادم اطلاع میده خانوادم هم وقتی از دانشگاه می اومدم ما رو با هم میبینن من وقتی متوجه اونا میشم بهش میگم برو نذار منو بگیرن که میکشن اونا هم به پلیس خبر میدن و ما رو تو جاده میگیرن خانوادم شکایت میکنن از هردومون اون میره بازداشتگاه منم تحویل خانوادم خیلی اذیتم کردن کتک میزدن تو زیر زمین حبسم کردن تا روز دادگاه بهم میگفتن بگو به زور سوار ماشینت کرده منم دوستش داشتم نمی تونستم اینکار و باهاش کنم بهشون گفتم دوستش دارم اونم وقتی منو میزدن داد میزد چرا می زنینش و جلوی قاضی میگفت دوستش دارم.زنش هم اومده بود میگفت اون بهش پیام میده و میگه برگرده میگفت دوستم داره و کلی خرابش کرد که بهم خیانت کرده و... ولی خودش جلو همه میگفت منو دوست داره خلاصه مامانم کلی آبروریزی کرد به همه فامیل گفت در دادگاه سر و صدا کرد و مرتب منو میزد هر کی میدید پیش خودش میگفت این دختره چه آبرو ریزی کرده با اینکه ما با هم یه دوستی معمولی داشتیم مامانم هرچی ازم میدونست تو دادگاه گفت که منو خراب کنه خلاصه یه روز از خونه فرار کردم رفتم پیش عشقم اون هم واسم وکیل گرفت با اینکه قاضی گفته بود شما خلافی نکردین و تبرعه هستین حتی نمیتونست اجازه عقدمونو بده چون هیچ رابطه نامشروعی نداشتیم بعد از چند هفته راضی شدن عقد کنیم ولی بعدش گفتن تو دیگه دخترمون نیستی. پیش خودشون نگفتن اگه انقد اذیتش نمیکردیم آبروریزی نمیکردیم شاید شانسی داشت که خواستگار دیگه ای داشته باشه الان ۳سال میگذره و من یه بچه دارم مامانم حتی زمانی که واسه زایمان میرفتم دیدنم نیومد. نه عروسی نه جهیزیه نه سیسمونی هیچی. خیلی ناراحتم یه حسرت لباس عروس دارم که با رفتن به عروسی داغون میشم الان رابطم با خانوادم خوب شده رفت و آمد میکنم ولی یادم نمیره چه بلاهایی سرم آوردن و چه حسرتایی تودلم گذاشتن چند مورد هم مشابه من تو فامیل اتفاق افتاده بود ولی خانوادها از عروسی و جهزیه و... واسه دخترشون کم نذاشتن حالا مشکلم الان اینه وقتی همسرم آهنگ غمگین با موضوع رفتن گوش میده عذاب میکشم و میگم داره به زنش فکر میکنه یا وقتی از زنای مردم تعریف میکنه حس میکنم داره منو با زن اولش مقایسه میکنه. خانوادشم همش از روابط عاشقانشون واسم تعریف میکنن و بعضی وقتا اسم اونو به جای من صدا میکنن ما باهاشون تو یک ساختمونیم واقعا برام سخته تحملشون و رفت و آمد زن اول همسرم با خانواده شوهرم لطفا کمکم کنین چیکارکنم؟ من چون دوستش داشتم و اونم دوستم داشت و اینکه با توجه به مشکلات خانوادم که در شرف طلاق بودن خواستم باهاش ازدواج کنم چون فکر میکردم یکبار تو زندگیش شکست خورده بار دوم تلاش میکنه واسه زندگی و اینکه من نمیتونستم انتخاب دیگه ای داشته باشم با اون آبروریزی؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل دانشجو
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم

سرگذشت شما رو خوندم. درباره‌ مواردی که در گذشته اتفاق افتادن، کاری از ما برنمیاد هرچند فکر کردن بهشون و مرور اونها می‌تونه هر بار تلخ و آزارنده باشه. اگر به صورت حضوری مراجعه کرده بودید راحت‌تر می‌تونستیم صحبت کنیم. در اینجا سعی می‌کنم تا حد ممکن با توجه به مسائل مطرح شده، راهنماییتون کنم. انتخاب‌های ما هر کدوم بهای خاص خودشون رو دارن. مثلا اگر من انتخاب می‌کنم که درس بخونم، بهایی که می‌پذیرم براش بپردازم این هست که از تفریحم چشم‌پوشی کنم. شما هم با توجه به شرایطتون در اون زمان، تصمیم گرفتید که به این صورت ازدواج کنید... این نکته رو مد نظر داشته باشید که با هر فرد دیگری هم ازدواج کرده بودید، ممکن بود ایشون گاهی دل‌ش بخواد آهنگ غمگین گوش کنه. یا اگر همسرتون قبل از ازدواج، روابط دیگری داشت، ممکن بود گاهی به یاد اون افراد بیفته و حتی شما رو با اونها مقایسه کنه. میخوام بهتون بگم کمی به دور از هیجان به این موارد نگاه کنید تا ببینید که ما نمی‌تونیم انتظار داشته باشیم رفتار و افکار طرف مقابلمون همیشه مطابق میل و نظر ما باشه. در مورد تعاریف خانواده‌ همسرتون از رابطه‌ عاشقانه با همسر قبلی، با توجه به اینکه مطرح شدن این موارد لزومی نداره و فقط باعث آزار شما میشه، می‌تونید خودتون این مساله رو باهاشون مطرح کنید یا اگر به هر دلیلی صلاح نمی‌دونید، از همسرتون بخواهید با خانوادشون صحبت کنند. در مورد اینکه دوست دارید لباس عروسی به تن کنید هم درکتون می‌کنم. می‌تونید با همسرتون صحبت کنید که چند تا عکس با لباس عروسی در کنار هم داشته باشید. چیزی که مهمتر از جشن عروسی هست، این‌ه که با فرد دلخواهتون بتونید زندگی شادی رو بسازید.

به خدای بزرگ می سپارمتون

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

مطلقه بودن و ازدواج با پسر مجرد

پاسخ سلام خانم محترم. شاید شرایط شما برای ازدواج خاص هست، ولی این اصلا دلیل نمیشه همسر شما زندگی رو ترک کنه. چه بسا ازدواج شما موفقیت آمیزتر از ازدواج دختر و پسر های اطراف تون باشه. مهم این هست که تا چه حد...

ازدواج دختر مجرد با مرد مطلقه

پاسخ سلام دوست عزیز ازدواج با فردی که قبلا تجدبه زندگی مشترک را داشته مشکلی ندارد ولی باید به چندنکته توجه کنید. دلیل جدایی ایشان چه بوده؟ ایشان پسر نوجوان دارند که ممکن است بخواهند پیش پدرشان برگردند ویا ...

ازدواج با مرد مطلقه

پاسخ سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید خواهر شما موافقت کرده است با این ازدواج؟ اینکه چه مدت است که خواستگار خواهرتان جدا شده اند خیلی نقش مهمی در این مسئله دارد. طلاق به نوبه خود سرشار از ...

مشکلات ازدواج با مرد مطلقه

پاسخ سلام به شما اینطور که از شرح حالتون متوجه شدم ازدواج شما فامیلی بوده و همسر شما پسر عمه شما هستن و به نظر میرسد که در جریان ازدواج قبلیشون هم بودید و نهایتا با توجه به آگاهی از شرایط ایشون که یک تجرب...