2794

سلام

من و همسرم کاملا عاشقانه ازدواج کردیم همسرم برای همیشه مخالف بچه دار شدن بود ولی ۶ سال بعد از ازدواجمون با اصرار من به روش ivf باردار شدم وقتی شنید جواب آزمایشم مثبت شده از ناراحتی خونه نیومد و اصلا باهام صحبت نمی کرد همش میگفت ما زندگی خوبی داشتیم تو خرابش کردی.این بچه توئه بچه من نیست من براش هیچ کاری نمیکنم هیچ کاری ندارم خودت میدونی خلاصه زندگی رو واسم جهنم کرد هیچ کدوم از ویزیت ها و سونوگرافی و آزمایشها باهام نیومد انقدر باهام بدرفتاری کرد که فشارم بالا رفت و در ۷ ماهگی به دلیل مسمومیت  شدید حاملگی دکتر ختم بارداری داد بچه با وزن کم بدنیا اومد خیلی اوضاع بدی بود خودم ۶ شب ای سی یو و سی سی یو بودم ریه ام آب آورد و فشارم پایین نمی اومد خیلی اتفاقای بدی واسمون افتاد بعدش شروع کرد به اینکه خدا زندگیمون رو خراب کرد چرا همه دو نفری میان بیمارستان فرداش سه نفری میرن و ... بچه ما ۴۷ روز تو nicu بود خیلی سختی کشیدیم تا اوضاعش یکم نرمال شد ولی همسرم هنوز با پسرم کنار نیومده و همون حرفا رو میزنه واقعا خستم کرده بعضی وقتا فکر میکنم تو ازدواجم اشتباه کردم البته الان باید چیکار کنم که آرامش و شادی دوباره وارد زندگیمون بشه؟ 

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۷ جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام و وقت بخیر 
علت اصلی مخالفت همسرتون چی بوده؟کاش قبل از اقدام به فکر می بودید و مانعی که از طرف همسرتون بوده رو رفع میکردین، الان هم با ناراحتی و دلخوری مشکلی حل نمیشه .به طور شفاف با همسرتون صحبت کنید .
من در بیشتر مشاوره هام میگم صحبت کردن حلال بسیاری از مشکلات .صحبت کردن به دور از موانع ارتباط موثر.
شما هم صحبت کنید بگویید الان این بچه هست با همه مشکلات و سختی ها ؛ از این به بعد باید باهم کنارش باشیم و‌‌‌...
البته اول سعی کنید علت مخالفت همسرتون رو پیدا کنید و اون رو رفع کنید براشون.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha