سلام خسته نباشید
ممنون میشم هر چه زودتر جواب بدید
شش ساله ازدواج کردم
آدمی هستم که ناراحتی هامو تو خودم میریزم
تو این شش سال اگه از دست همسرم یا خانوادش بیشتر ناراحت میشدم اخم میکردم
خودم این رفتارو دوست داشتم
همسرم میپرسید چته و در آخر که می فهمید فقط جانبداری میکرد
تنها اذیت من برای همسرم همین اخمها بود
حدود دو سه ماه پیش سر یک بهانه الکی از خونه زد بیرون و گفت تا نری خونه بابات برنمیگردم
منم بعد ۱۲روز که برنگشت برگشتم خونه پدرم بعد دو ماه اومد دنبالم
گفتم باید خونه جدا بگیری (با خانواده همسرم راهرو مشترک داریم)
گفت باشه بهار
منم قول دادم اخم رو بزارم کنار و اگه از کسی ناراحت شدم به طرفم بگم نه اینکه پیش همسرم گله کنم
الان حدود دو ماهه میگذره
همسرم دوباره بدخلق شده
باهاش حرف زدم میگه افسرده شدم به حال خودم بزارم نه ابراز محبتی ،نه رابطه جنسی
هیچ
ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید
چطور باهاش رفتار کنم یک دختر ۳ ساله داریم نمیخوام بچم بشه بچه طلاق
واقعا از دست اخم و تخماش خسته شدم
خیلی رابطمون سرده خیلی
قبلا عالی بود
الان کاری کرده دیگه دوست ندارم باشه
به محبت و غذاهای مورد علاقه هم جوابی نمیده
مغرورتر و بدخلق تر شده
فقط میگه به حال خودم بزارم
منم آدمم نیاز دارم به محبت
به هم صحبتی
کارم فقط شده گریه
ممنون و سپاسگزارم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید