سلام. دوست عزیز با توجه به پیام شما اینطور به نظر میرسد که به دنیا آمدن فرزندتان در شرایط سخت و محبتهای بی حد شما به او باعث شده فرزندتان هیچ محدودیتی نداشته و هیچ مرزی را نپذیرد. خانوادههایی كه بی نهایت توجه، محبت و محافظت در مورد فرزند خود دارند و در عین حال او را برای انجام هرگونه عملی آزاد می گذارند، فرزندانشان را مستعد نافرمانی، خودرای بودن و کم تحمل بودن در برابر محدودیتها میکنند. اگر برداشت من در این رابطه درست باشد باید عرض کنم این مسئله بسیار اهمیت دارد كه شما میزان مقاومت، ایستادگی و انعطاف خود را در برابر فرزندتان مورد بررسی قرار دهید. بعضی از والدین پس از مقاومتی كوتاه در مقابل تقاضاهای فرزند، تسلیم می شوند و خواسته های كودك را به همان شكلی كه او می خواهد برآورده می كنند. محبت در حد متعادل، توجه به نیازها و برآوردن آنها در حد معقول و داشتن روش های مناسب و علمی برای تشویق و تنبیه كودكان از جمله مواردی است كه بایستی در خانواده وجود داشته باشد. بنابراین در ابتدا از شما میخواهم مقتدر و قاطع باشید، با همسرتان در رابطه با شیوههای تربیتی فرزندتان هماهنگ باشید و قانونهای متناسب با سن و به اندازه برای کودکتان بگذارید و در صورت انجام دادن از شیوههای محرومیت به عنوان پیامد رفتار استفاده کنید. وقتی صحبت از قاطع بودن به میان می آید، برخی از والدین تصور میكنند كه جدی و قاطع بودن به این معناست كه مثلاً پرخاشگر هم باشیم و یا این كه چنانچه فرزندمان از ما پیروی نكرد، با زور و خشونت مواردی را به او تحمیل كنیم. حال آن كه در مقوله های تربیتی، قاطع و جدی بودن به این معناست كه از اصولی پیروی كنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم، به علاوه، اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد. ثبات خُلق و ثبات اندیشه و رفتار در والدین ضروری است. چنانچه اصول تربیتی خود را تغییر دهیم و به گفته های خود چندان اعتقادی نداشته باشیم، فرزندان به اصول و قوانین خانواده پایبند نخواهند شد. پس جدی و قاطع بودن به معنای آن است كه در اجرای اصول و قوانین خانواده باری به هر جهت رفتار نكنیم. در صورت نیاز حتماً از کمک یک مشاور و روانشناس متخصص کودک استفاده نمایید. پایدار و پیروز باشید.
به نظر من شما یک کم بیا قضیه رو از بالاتر نگاه کن .... شما قوانین خودت رو وضع کردی و انتظار داری بچه اون ها رو رعایت کنه . قوانینی که مربوط به سلامت و تربیت بچه هستند رو خب طبیعیه که سخت گیری کنید .... ولی در مورد سایر قواعد ، به نظر من شما داری به بچه ات زور می گی .... چه الزامی هست که بچه حتما کفش مجلسیش رو بپوشه ؟ حتما فلان تزئینات کادو رو روی کادو بچسبونه ؟ حتما فلان لباس رو بپوشه یا طلا بندازه ؟ به نظرم این ها سخت گیری های منطقی ای نیست.
حالا از اون ور ماجرا ببینید ، دخترتون یک انسان هست که برخلاف ما بزرگترها ذهنیتش پر از قوانین و رسم و رسوم نیست ... یک صفحه ی سفید هست که خودش می خواد اون صفحه رو به سلیقه خودش طراحی کنه .... بعد شما به اجبار دارید طرح هاش رو خراب می کنید که حتما در قالب های از پیش تعیین شده رسم و رسومات خودتون بگنجونیدش .
من فکر می کنم فقط سخت گیری و خط قرمزها رو برای قواعدی که مربوط به ادب و سلامتش هستند ، بگذارید ....در بقیه زمینه ها از خودش نظر بخواهید و به نظرش احترام بگذارید ... اتفاقا دختر شما به نظرم آدم مستقلیه که در مقابل اجبارهای سنتی و غیر ضروری داره ایستادگی می کنه.
برای تولدش باید میگفتی باید فلان کارها رو بکنی تا بریم اگه انجام نمیداد خیلی راحت مینشستی و نمیرفتی تولد... برای صبح مدرسه رفتنش هم باهاش حرف بزن که باید خودش آماده بشه اگه سرفرصت آماده نشد بزارش و برو فوقش یه روز یا دو روز مدرسه نره و به مدیرش بگو فرداش توبیخش کنه بعدا رفتارشو درست میکنه و مسئولیت پذیر میشه... شورتاشم بده خودش بشوره اما تحقیرش نکن بگو خرابش کردی باید بشوری من بودم اینکارارو میکردم اون نباید متوجه استرس و نگرانی شما در مورد مسئولیت های خود بشه وگرنه هیچوقت خودش احساس مسئولیت نمیکنه
منم پسرم تا ده سالگی وک فرزند بود و دقیقا این خصوصیات را داره و داشت بخصوص لفت دادن کارهاش مورد آخر نگه داشتن مدفوعش هنوزم بعد ۱۲ سال داره خودم هم شاغلم
با اینکه تا سالها تک فرزند بود ما لوسش نکردیم اتفاقا زیادی بهش امر و نهی هم میکنیم ولی باز این اخلاقو داره من فکر نمیکنم بخاطر محبت و گوش به فرمان بودن اینطورشده باشه بچه شما چون من و باباش اصلا پسرم را لوس نکردیم علتش شاید ریشه در کودکی یا روانی داره مثلا من خودم تو نورادی وسواس بودم وقتی مدفوع میکرد تهوع و استفراغ میگرفتم و حالتم را میدیدم
سلام.ممنون
دختر منم 4 سالشه همینجوری چیکار کنم درست بشه تا قبل مدرسه