2794

حرف خیانت همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 112 بازدید 1 تبادل تجربه


با سلام و خسته نباشید چند شب پیش قبل از خواب همسرم یک حرفی بهم زد که خیلی شوکه شدم و همه تصوراتی که ازش داشتم بهم ریخت انگار آب یخ ریختن روی سرم خیلی ناگهانی گفت میخوام باهات راحت باشم منم گفتم باشه راحت حرفتو بزن و اون گفت دوست داره به غیر از من رابطه با کس دیگه ای رو هم تجربه کنه و... من فقط گوش کردم سعی کردم اون لحظه جناح نگیرم و داد و بیداد نکنم ولی خیلی ناراحت شدم من از نظر ظاهری به نظر اطرافیانم زیبا هستم تو خونه هم به خودم میرسم شادم و سرزنده ام اصلا انتظار چنین حرفی و چنین فکری رو از از طرفش نداشتم نمیتونم حسم رو بگم که چقدر وحشتناک و بد بود انگار قلبمو از تو سینه ام دراورد و خنجر زد من خیلی دوستش دارم تا اون شب فکر میکردم اونم عاشق من تا صبح نخوابیدم و اشک ریختم فهمید تا صبح اشک ریختم دید که بلند میشدم میرفتم آسمونو نگاه میکردم اشک میریختم فهمید مثل مرغ سرکنده شدم اون شب تا صبح مدام پسرمو میبوسیدم و با خودم میگفتم چطوری به جدایی فکر کنم بچم چی میشه خودم چیکار کنم کجا برم صبحش مرتب ازم معذرت خواهی کرد مرتب به پر و پام پیچید و...هیچی نمیگفتم در جوابش فقط بهش گفتم من دیگه قلب ندارم کشتیش چرا باید به این فکر کنه که کس دیگه او تجربه کنه ؟؟چرا باید به زبون بیاره؟؟چرا باید بگه؟؟فردای اونروز از ته دلم از خدا خواستم که چند روز نبینمش تا فکرامو جمع و جور کنم و دعام برآورده شد و فرستادنش ماموریت کاری و من سه روزه که دارم گریه میکنم تو خونه قدم میزنم مثل دیوونه ها شدم حتی زیاد به مرگ فکر میکنم وخصوصا به جدایی ولی فکرام به بن بست میرسه چون بچه دارم به خاطر بچم نمیتونم...شما بگین چیکار کنم؟؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم، وقتتون بخیر،

کاملا درکتون میکنم و میدونم چه شرایط سختی رو پشت سر گذاشتین. این کاملا طبیعیه که نتوانید به این راحتی قضیه رو برای خودتون حل کنید. اما بهتره زمان بیشتری به خودتون و همسرتون بدین تا شاید کمی آرامتر بشید. 

به نظر من تفکر کاملا درستیه که به جدایی برای راه حل فکر نکنید. چون جدایی همیشه آخرین راه حله و برای افرادی است که به بن بست رسیدن.

بهتره تا قضیه از این بزرگتر نشده هر دوی شما به روانشناس مراجعه کنید تا مسئله رو با ایشون باز کنید و کاملا بررسی کنید تا به بهترین راه حل و حس خوب برسید.


تجربه شما

login captcha

سلام

البته شوهرشما خواسته از در صداقت با شما وارد بشه و دست به پنهان کاری نزنه ولی با توجه به اینکه از عکس العمل شما و اثرات شدید روانی که بر روح شما گذاشته میشه احتمالا بی خبر بوده و بدون مطمئنا همسرت هم از کارش پیشمان و نادم است پس بهتره با او منطقی صحبت کنی به چه دلیل این سخن را گفته آیا کمبودی احساس می کرده؟ایا ذهنیتی در وجودش است که اندام و حالات جنسی زنان متفاوت است؟

اگر کمبودی داره بگو من در رفع کمبود تلاش می کنم واگر تفکر بعدی حاکم است باید توجیه شود که این تفاوت ها تنها یک ذهنیت است و واقعیتی در آن نیست.

امیدوارم با گفتمان منطق زندگی شما به روال قبل باز گردد.