دخالت مادرم در زندگی مشترک

سلام خسته نباشين من  ٢٤ سالمه و همسرم ٢٩ سالشه زندگی خيلی خوب و آرومی داريم به طوری كه ٣ ساله ازدواج كرديم و هيچ مشاجره چشم گيریی كه دل همدیگرو بشكنيم نداشتيم خانواده همسرم آرومن و هيچ دخالتی در زندگی ما ندارن اما مادرم به شدت باعث رنجش منه و آرامش رو از زندگيم ميگيره. بد گفتن از خانواده همسرم،دخالت كردن در مورد درآمد همسرم و چراهايی كه منو به تباهی ميكشونه من آدم منطقی هستم و واقعا سرک كشيدن در زندگی ديگران به شدت عذابم ميده. درسته شايد پاسخ داده بشه كه نگرانن اما اين نگرانی بايد سود داشته باشه و در مقابل راهكار...اما مادرم فقط حرف ميزنه و ميگه .اصرار داره كه من از زندگيم بگم هميشه ميگه تو ناراضی هستی از زندگيت اما واقعا من فقط كنار همسرم آرومم و هيچ مشكلی ندارم.حرفاش اذيتم ميكنه طرز فكرش عذابم ميده و در مقابل فقط سكوت ميكنم،هفته پيش بارون ميباريد ما موتور داريم با اون رفتيم خونشون بهم گفت يعنی نميتونستين با تاكسی بياين خجالت نميكشی از در و همسايه تو اين بارون با موتور ميای چی ميگن دربارت؟ حرفش رو جدی نگرفتم اما دائما بهش فكر ميكنم به همه حرفايی كه واقعا ريشه دارن

شايد خيلي ها ناراحت نشن از اين حرف اما من به واقع ناراحت ميشم چون باور دارم هر كس زندگی خودشو داره و منيت زندگی من به كسی ارتباط نداره ولو اون آدم مادرم باشه. ميخوام كمكم كنيد بهم بگيد من چيكار كنم؟خسته شدم انقدر استرس كشيدم از اينكه اون زنگ بزنه و همش حرفای آزار دهنده...