2794

مشکلات زندگی با خانواده همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 49 بازدید 1 تبادل تجربه

با سلام

من سه ساله و نیمه ازدواج کردم و یک پسر یک ساله دارم شوهرم خیلی خوبه و خدارو شکر رابطمون خیلی صمیمی با هم ولی مشکلی که هست و در این سه ساله با خانواده شوهرم داخل یک اتاق زندگی میکنم و خیلی سختمه اوضاع اقتصادی شوهرم خوب نیست نمیتونیم جدا بشیم منتظر یک وام هستیم شوهرم میگه چند ماه صبر کن ولی من واقعا سختمه چون مادر شوهرم بی دلیل غر میزنه مخصوصا الان که بچه اوردم بیشتر بیشتر شده از رو لج و لجبازی دخالت درباره بچه و حس مالکیتش نسبت به پسرم منو اذیت میکنه لطفا راهنماییم کنید؟ 

با تشکر

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۰ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻

ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد

 خوشحالم از اينكه از زندگی زناشويی تان رضايت داريد و بهم علاقمند هستيد  و ميدانم كه شرايط سختی داريد ،مطمئنا همسرتان هم حال و روز خوبی ندارد و مجبور هستند طوری زندگی كند كه شما و مادرش را راضی نگه دارد و در واقع خود مادر همسرتان هم شرايط دشواری دارد .زندگی كردن شما در خانه مادر همسرتان به معنی وابستگی مالی شما به آنهاست و وابستگی مالی زمينه دخالت را فراهم ميكند اين وضعيتی است كه نياز به صبوری، تدبير و پختگی دارد  ، همه آدمها جنبه مثبت و جنبه منفی دارند .به جای زوم كردن روی نكات منفی ،مثبت ها را پررنگ كنيد .در مورد جنبه های مثبت والد همسرتان فكر كنيد و گاهی آنها را به همسرتان بگوييد،از همسرتان بخواهيد حريم خانواده ،٢نفره شما را حفظ كند،حرفهای خصوصی تان را پيش خانواده اش نگوييد و برخی مسائل را فقط ميان خودتان دو نفر حل و فصل كنيد بيشترين چيزی كه خانواده همسرتان ميخواهد احترام است .احترام يعنی صدايتان را بالا نبريد .تفاوت ديد آنها را دری كنيد حرف تندی نزنيد رعايت سن و سالشان را بكنيد .مادر همسرتان با اين فكر كه شما كم تجربه هستيد ميخواهد كه به شما درس زندگی بدهد ،صبور باشيد و بشنويد و تشكر كنيد اما نيازی نيست مطابق خواست و گفته او رفتار كنيد .اين يعنی احترام در عين استقلال .

مشكلات زمانی بوجود می آيند كه هر فرد معتقد باشد كه حق با اوست . نگرانی شما كاملا در مورد فرزندتان قابل درک است اما در عين حال مهم است  بدانيد كه مادر همسرتان نيز كودک شما را دوست دارد و ميخواهد به شما كمک كند .مادر همسرتان را خوب درک كنيد و كاملا اين باور را داشته باشيد كه او نيت خوبی دارد .و واقعا در مورد كودكتان نگران است و تلاش ميكند كه به شما براساس تجربيات و عقايد خودش كمک كند .مهم است كه خونسرديتان را برای حفظ روابط بهتر و ذهن آرام تر كه برای سلامت روانی كلی شما ضروری است حفظ كنيد .


شاد و موفق باشيد 🙏🏻🌷

تجربه شما

login captcha

ممنون از جوابتون 

نه همسرم خیلی خوبه یعنی همراز منه دردو دلامو بهش میگم بازگو نمیکنه به کسی بگه ولی,مشکلی که هست من  رو پسرم خیلی حساسم دوست ندارم به پسرم بگم مامان حرصم میگیره فکر میکنم ازم سرد میشه پسرم وابسته اونا میشه هرچی هم شوهرم میگه که این بچه از تو نمی بره ولی من دست خودم نیست بغلش که میکنه عصبی میشم ولی پسرم که میاد بغلم آروم میشم خودشم میدونه این مسله رو و از لج من بدتر میکنه چیکار کنم