سلام دوست عزیزم
با توجه به توضیح کوتاهی که مرقوم فرمودید، متوجه نشدم سردی رابطهی شما و همسرتون و احساس نداشتن حامی در زندگی رو فقط به خاطر مسالهی گریه کردنتون بیان کردید یا مسائل دیگری هم وجود دارند که شما رو آزار میدهند. دربارهی سوالتون باید عرض کنم که شما یک کودک نیستید که ناچار باشید ناراحتیتون رو صرفا با گریه کردن به همسرتون نشون بدید. و همونطور که خودتون هم اشاره فرمودید، بعد از مدتی مسالهی ناراحتی و گریهی شما عادی میشه و همسرتون بهش اهمیتی نمیده. بنابراین بهتون پیشنهاد میکنم هروقت از چیزی ناراحت شدید، اول از خودتون بپرسید که دلیل ناراحتیتون چی هست؟ افکار تون رو بررسی کنید. ببینید چه انتظاری، چه فکر و باوری در پس احساس ناراحتی و دلخوری و غم شما وجود داره؟ و اصلا آیا منطقی هست که شما چنین انتظاری داشته باشید؟ فرض کنید شما انتظار دارید هر وقت به همسرتون پیام دادید ایشون بلافاصله به شما جواب بدن و اگر این اتفاق نیفته، شما ناراحت میشید و گریه میکنید. از خودتون بپرسید این انتظار من منطقیه؟ میتونم توقع داشته باشم همسرم 24 ساعته در دسترس من باشه؟ میتونم انتظار داشته باشم او تمام مدت حتی وقتی خوابیده، داره کار میکنه، در حال رانندگیه و ... به پیامهای من جواب بده؟ خب طبیعتا نه. وقتی متوجه بشید که افکار و توقعاتتون منطقی نیست و باورهای اشتباهتون رو بتونید اصلاح کنید، احساسی که تجربه میکنید هم تغییر میکنه و به مرور زمان متوجه میشید که احساس رنجش کمتری رو در زندگی تجربه میکنید.
در صورتی که انتظار شما به جا هست، میتونید در فرصتی مناسب، در کمال آرامش با همسرتون صحبت کنید. احساستون رو توضیح بدید و روشن و واضح به ایشون بگید که چه درخواستی دارید. مثلا بگید وقتی بهت پیام میدم و چند ساعت میگذره و جوابی دریافت نمیکنم (توضیح موقعیت)، نگرانت میشم (توضیح احساس). لطفا فراموش نکن در اولین فرصت ممکن بهم جواب بدی. (درخواست روشن و واضح).
اگر به تنهایی قادر به انجام این کار نیستید، حتما به صورت حضوری از یک مشاور کمک بگیرید. ضمن اینکه پیشنهاد میکنم حتما در زمینهی ارتباط موثر و مهارتهای زندگی زناشویی مطالعه بفرمایید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید