سلام؛ دوست عزیز از حدود دو سالگی، کودکان ترس را میشناسند. اولین علامت این آگاهی عکس العمل آنها به صداهای بلند و ناگهانی، صدای سگ، تاریکی و گریه کردن در صورت بیدار شدن از خواب در تاریکی و یا مانند کودک شما سرعت است. این ترسها کم و بیش تا حدود شش سالگی همراه کودک است که به تدریج باید تا شش سالگی خودبه خود از بین برود. یکی از علتهای ترس کودک شما حتماً افتادن از تاب هست هرچند دیر خودش را نشان داده و همچنین میتواند علتهای دیگری داشته باشد که از نظر شما پنهان مانده و هر آنچه که او را یاد سرعت زیاد بیندازد مانند سرعت ماشین برایش ترسآور شده؛ به شما توصیه میکنم با گفتن جملات اطمینانبخش مثل من کنارتم، مراقبتم و ... کودکتان احساس امنیت بدهید؛ از طریق بازی، قصه و نقاشی در مورد موضوع ترس با اون صحبت کنید و بگویید افتادن از تاپ یک اتفاق بود و ما مراقبیم که تکرار نشود. از پند و نصیحت کودک بپرهیزید، مشکل کودک با پند و نصیحت، ایراد گرفتن از او، بی اهمیت جلوه دادن مساله به بهانه برطرف شدن تدریجی موضوع و... رفع نمیشود. انتقاد تند همراه با مقایسه کودک با همسالانش نیز روش مناسبی نیست. باور کنید فرزندمان از چیزی میترسد و این ترس روح و جسم او را میآزارد، با باور این نکته میتوانیم به راحتی مشکل را ریشهیابی و حل کنیم. به کودک مبارزه کردن با ترس را بیاموزید، اینکه چطور با شناسایی علت ترس خود و کمک خواستن از ما مشکل را برطرف کند. کودک را بدون برنامه ریزی و به طور ناگهانی در شرایط خطرناک یا ترسناکی که از آن هراس دارد، قرار ندهید. بعضی بر این باورند که با قرار گرفتن ناگهانی کودک در شرایطی که از آن هراس دارد، مساله برطرف میشود. این تفکر کاملاً غلط است. با این روش تنها باعث شوکه شدن او و احتمالاً بروز مشکلاتی دیگر در او میشویم. ترسهای خوب را به او بیاموزیم، به عبارتی در حالی که نترس بودن را به او آموزش میدهیم، محتاط بودن را نیز به او بیاموزیم تا همیشه بتواند با دقت و تیزبینی خطرات را شناسایی و از آنها دوری کند. پایدار و پیروز باشید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید