2794

فراموش نکردن حرف های مادرم در گذشته

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 81 بازدید

سلام و وقت بخیر خدمت شما عزیزان. من پدر و مادر کنترل گری داشتم، پدرم اصلا تو زندگی ما حضور نداشت و اگه بود بار منفی به همراه داشت و حضور مادرم کاملا محسوس بود و سرپرست ما ایشون بود و هست. مادرم از وقتی من حدود 9 سالم شد کنترلگری رو شروع کرد تا وقتی که من تونستم برم دانشگاه و برگردم. هرچی دارم تو زندگیم به لطف مادرم هست و خدا میدونه چقدر دوستش دارم و جونم بسته به جونش و اگه ایشون نبودن ما قطعا با بدسرپرستی پدر، آواره کوچه و خیابونا شده بودیم ولی من نمی دونم چرا نمی تونم مادرم رو ببخشم. هر چند روز یه بار دعوا داریم با هم. تو چند سال اخیر میشه گفت از دز دعوا خیلی خیلی کم شده و وقتی آرومیم همش به خودم میگم گذشته رو فراموش کن و از این جور حرفا ولی همه اینا فقط باعث میشه من خشمم رو بریزم تو خودم و مثلا هر چند هفته یه بار منفجر میشم و نتیجه این انفجار داشتن دعوای خیلی شدید با مامانم هست. ایشون اصلا همون آدم سابق کنترل گر و خشک نسبت به من نیستن ولی حدس میزنم وقتی دعوای شدید داریم که یا هراز گاهی رگه هایی از کنترل گری در ایشون بروز پیدا میکنه و حتی اگه کنترل گری نباشه من رو میبره به دوران بد گذشته و یا اینکه من خودم یاد یک سری از حرفای ایشون راجع به خودم می افتم و میشه گفت آتیش میگیرم. مثلا چند روز پیش با حالت اسکن کردن نگام کردن و بعدشم اخم که لبات چرا باد کرده؟! و یک همچین جمله ای میتونه شروع یه دعوای خیلی شدید بین من و مادرم باشه. من میگم من نمیدونم چیکار میتونم بکنم که لبام باد کنه اگه شما میدونی بگو، اگر هم که من تقصیری تو پف شدن لبام ندارم و مثلا حساسیته چرا میپرسی؟! و مادرم سریع تغییر موضع میدن که نگفتم لبات باد کرده منظورم این بود که چرا رنگت پریده؟ (میبینین! دعوای مسخره و پوچی ولی تنش زیادی برای هر دوی ما به همراه داره) من نه آرایش میکنم، نه بیرون بیرون میرم نه کسی رو دارم و کافیه یک همچین جمله ای از دهن مادرم خارج بشه تا من دعوا راه بندازم. ممکنه مادرم منظوری نداشته باشه ولی تو اون لحظه من مادری رو میبینم که وقتی 10 سالم بود میدیدم. همون مادری که مثلا وقتی یه کرم ضد آفتاب، خیلی اتفاقی تو جیب من پیدا میکرد هزار جور داستان راجع به بد بودن من و نداشتن آخر و عاقبت اینجور کارا سر هم میکرد! شما قضاوت کنین که منِ ده ساله کرم ضد آفتاب کوهنوردی پدرم تو جیبم جا مونده و حتی اگه تصور کنیم که من عمدا این کارو کردم که نکردم، کجای این کار خلاف شرعه؟ خلاف عرفه؟ کجای اینکار آخر و عاقبت نداره؟!

همیشه بعد از دعوا خودم رو سرزنش میکنم و عذاب وجدان میگیرم که مقصر شرایط بد زندگی ما پدرم هست اما مادرم کسی هست که سپره و هر اتفاقی بیفته ما به ایشون میگیم و طرف مقابل ما همیشه مادرم بوده. تازگیام که قلب مادرم درد میکنه و وقتی بحثمون میشه میگه من قلبم درد میکنه و اینجوری نکن ولی من مثل اینکه حرفای نگفته رو بارها و بارها باید بزنم، همش بهش میگم چرا وقتی 10 سالم بود اینجوری گفتی و چرا فلان روز با من این کار و کردی. مثلا وقتی دانشگاه قبول شدم مادرم نمیذاشت برم دانشگاه و وقتی فامیل پا در میونی کرد جلو اون همه آدم گفت من این دختره رو میشناسم این بره یه جای دیگه آبروریزی به بار میاره و این و نباید بذاری تا سر کوچه بره و من هنوزم که هنوز یه همچین حرفای مادرم حالم رو بد میکنه چون من یه دختر ساده و کم حرف و حتی میشه گفت افسرده بودم با روابط اجتماعی صفر و وقتی یک همچین حرفی بر علیه من با اون ویژگی ها زده میشد شاید اون موقع فقط ناراحت میشدم اما الان که بهش فکر میکنم به مرز جنون میرسم. خلاصه که اگه تو دعوا به مادرم نگم چرا فلان حرف و 10 سال پیش بهم زدی حس میکنم دارم خفه میشم، اگه بگم مادرم رو اذیت میکنم و بعدش عذاب وجدان میگیرم. اصلا نمی خوام کاری کنم که خدای نکرده اتفاقی برای مادرم بیفته.

من این رابطه غیر منطقی بین خودم و مادرم رو نمی خوام. ما رابطمون رو خیلی بهتر کردیم و لازم که قدم آخر و هم درست برداریم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایین و کمکم کنید تا رابطه من و مادرم اصلاح بشه.

اطلاعات تکمیلی

سن 28 جنسیت زن شغل - وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست عزیزم سلام، ممنون از پیامتان. وقتی صحبت از حل کردن مسائل مربوط به گذشته و خشم های حل نشده است اولین توصیه من به شما مراجعه به یک روانشناس با تجربه با رویکرد روان تحلیلگری با داشتن جلسات ثابت هفتگی یا ماهیانه است، با توجه به اینکه شما مساله تان را بسیار خوب مطرح کردید و دید خوبی از موضوعاتتان دارید چند جلسه آموزش روانشناسی و پرداختن به احساسات سرکوب شده شما میتواند پیشرفت قابل ملاحظه ای برای شما همراه داشته باشد. و اما درباره پرسشهایی که مطرح کردید: 

مسئله خشم نسبت به والدین از کودکی در تمامی افراد وجود دارد فقط میزان و‌نحوه ابراز آن متفاوت است و چون والدین نقش بسیار پررنگ و قدرتمندی برای کودک دارند معمولا از کودکی تا بزرگسالی هر زمانی که فرزند احساس خشم نسبت به والدین پیدا میکند آن را در خود سرکوب میکند و دچار احساس گناه میشود، درست همین چیزی که شما فرمودید من مادرم رو دوست دارم و بعد از دعوا خودم رو سرزنش میکنم، اولین راه برای سرکوب نکردن خشمتان این است که بپذیرید عصبانی شدن شما از مادر در شما وجود دارد اما بهتر است که کم کم بجای اینکه خشم شما را مدیریت کند شما آن را مدیریت کنید، در موقعیتهایی که مادر حرف ناراحت کننده ای میزند بدون اینکه شبیه به خودشان با حالت تهاجمی یا تحکمی جواب بدهید بگویید که چقدر از حرفشان احساس بدی پیدا میکنید، برای مثال : مامان میدونم منظوری نداری از این حرفت ولی میدونی چقدر عصبانی و ناراحت میشم؟ بعد سعی کنید در موضوعی که به شما میگویند ایشان را درک کنید مثلا اگر موضوع همان باد کردن لب بود بگویید اگر نگرانی بگو نگران سلامتیت هستم و بعد منتظر پاسخ مادر باشید، اجازه بدهید از احساسهای درونی هم بیشتر باخبر باشید و در موقعیتهایی که هر دو آرام هستید از موضوعاتی که مورد علاقه ی هردوی شما است صحبت کنید و بگویید چه چیزهایی شما را خوشحال یا ناراحت میکند.

درباره علتهای کنترل گری والدین و والدین کنترل گر هم دلایل مختلفی وجود دارد که مطمنا آگاه شدن به بخشی از این علتها میتواند از میزان خشم شما نسبت به مادر کم کند، برای مثال

به دلیل حضور کمرنگ پدر، مادر شما برای جبران نبود نقش پدر و تربیت ایده آل بچه ها با شما دچار تعارضاتی شده اند که این هنوز هم ادامه دارد و از سویی خود مادر به عنوان یک همسر و زن نیازهایی داشته اند که این نیازها بدون حمایت همسر یا سایرین قرار گرفته اند که خود این موضوع سبب ایجاد خشم در مادر شما گشته است و از ایشان به شما  هم انتقال پیدا کرده، پس میبینید که چطور یک سلسله از مسائل از گذشته تا امروز موجب شده تا روابط به جای متقابل بودن و حمایتی به صورت مخدوش و غیر همدلانه در بیایید،همانطور که گفتم قطعا این موضوع دلایل دیگری هم دارد که شاید بهتر باشد شما بجای پرداختن بیشتر به دلایل رفتار مادر به شناخت بیشتر خود و شیوه های رفتار با ایشان بپردازید و میبینید که ارامش به مرور حاصل خواهد شد. در نهایت توصیه من به شما مجددا مراجعه به یک روانشناس تحلیلگر است تا با این شرح و جلسه مختصر به حل مساله کاملتری دست پیدا کنید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha