2794

با سلام و خسته نباشید من 4 سال ازدواج کردم یک دختر 3 ساله دارم از ابتدا با خانواده شوهرم مشکل داشتم چون قبلا نامزد داشتم مادرشوهرم راضی به ازدواجمون نبود با شوهرم همکار بودم اما ایشون بعد یکسال رضایت خانواده گرفت و ازدواج کردیم بعد اون مادرشوهرم باز رقبتی برای دلگرمی من شروع نکرد حتی وقتی دخترم به دنیا اومد دیدنش نیومد. در ضمن همسرم شهرستانی بود و ما تهران الان 4 سال در یک آپارتمان که پدرم داده زندگی میکنیم حالا 3 ساله شوهرم در ظاهر میگفت چون دیدن دخترمون نیومده دیگه قیدشون زدم ولی این آخرین دعوایی که داشتیم میگفت تو باعث شدی من قید خانوادمو بزنم خونوادم این همه محبت میکنن باز تو هر دعوایی دهنشو باز میکنه فحش میده فوق العاده آدم سردی اصلا اهل محبت کردن نیست هر وقتم که بهش میگم میگه هر وقت بهت محبت کردم بهم شک کن میدونم الان میگین باید بریم پیش زوج درمانی این کار رو هم میکنم ولی قبلش خواستم با شما هم مطرح کنم خودم شاغلم هیچ نیاز مالی بهش ندارم نمیدونم چیکار باید کرد با این بی احترامی هایی که به خانوادم کرد و بی محبتی و سردیاش با این عدم نیاز مالی بهش چیکار باید کرد نمیدونم راه چیه چاه چیه اگه میشه یک همفکری کنین باهام ممنون.

اطلاعات تکمیلی

سن 38 شغل کارشناس مالی
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام و وقت بخیر . ارتباطهای مخدوش خانوادگی تنها با انعطاف بسیار قابل حل هستند و این انعطاف باید بالاخره از یکسوی شروع شود، در ابتدا سعی کنید مسائل مربوط به گذشته را فراموش کنید و بر رفتار امروز خودتان و خانواده همسرتان تمرکز کنید. اگر پدر شما با انتخاب و میل خودشان منزلشان را در اختیار شما گذاشتند بهتر است از این موضوع برای مقایسه رفتار دو خانواده با یکدیگر استفاده نکنید، اجازه ندهید این حس برای همسرتان به وجود بیاید که خانواده شما خیلی به شما نزدیک هستند و ایشان از خانواده دور و بدون حامی مانده اند، در خصوص این که فرمودید همسرشما شهرستانی هستند ممکن است در خرده فرهنگها و عادات اختلافاتی با هم داشته باشید سعی کنید با شناختن بیشتر فرهنگ خانواده همسر درک بهتری از شرایط به دست آورید و از خواسته ها و انتظارات خود نیز با همسرتان به صورت گفتگو و بدون مقایسه کردن صحبت کنید. در ادامه برای ایجاد فضای ارتباطی بیشتر از مشاور حضوری کمک بگیرید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha