2794

با سلام و خسته نباشید.

من یک همکار دارم که مثلا تیپ مذهبی هستش. ضمنا یه دختر لاغر و البته با اعتماد به نفس بالا و خوش صحبت. همسن هستیم تا ۳۷ سالگی مجرد بودیم ایشون افسردگی گرفته بود و دارو میخورد.من و دوستم که شاید در مورد مجرد بودنمون شاکی بودیم.ایشون انکار میکرد که این چیزا براش مهم نیست و مشکلات زیادی در زندگی داره.نمیدونم قسمت هرچی هست و این حرفا. تا من ازدواج کردم شاید دو سه ماه بعد من برای ایشونم مورد ازدواج پیش اومد.من کلا یک دختر ساکت و کم حرفم ایشون که ازدواج کرد از این رو به اون رو شد دیگه غم و غصه تموم شد پر حرف تر شد ،شاد و شنگول، انگار مشکلاتی که ازش دم میزد تموم شده بود. نزدیک مراسم جشنش هی از من راهنمایی میگرفت و بعد عروسی هم همینطور. منم بهش همفکری میدادم که نگران نباشه. موردی بود آرومش میکردم. چون استرس داشت بعد عروسیش شروع کرد به کلاس گذاشتن و هی از لباسش و رقصش و مراسمش و آلبومش تعریف میکرد.در حالیکه منی که قبل اون عروسی گرفته بودم یک کلمه در این موردا حرف نزدم بعد چند ماه استرس بچه دار نشدن افتاد به جونش و باز غصه دار شد در حالیکه منم میدونستم شوهرم مشکل داره و به احتمال زیاد مجبور میشم برم آی وی اف و بهش گفته بودم. هر از گاهی پشت سر من میگفت فلانی چرا کم حرف میزنه چرا ناراحته؟ هر چی قسمت باشه همون میشه خب چی میشه بره آی وی اف منم اعصابم از حرفاش خرد میشد. خودش به من میگفت استرس گرفته که چرا سه ماهه باردار نشده خودش میگفت تا پریود میشه از ناراحتی شب و روز میخوابه و خواهراش دعواش کرده بودن ولی انتظار داشت منی که چند ماه جلوتر از اون عروسی کرده بودم شاد باشم و بیخیال و به قسمتم امیدوار ضمنا من بعد عروسی وزنم اضافه شد ولی ایشون هیچ فرقی نکرد تا اینکه باردار شد روزی که بارداریش مشخص شد شاد و شنگول اومد به من گفت تا حامله نشدی برو بگرد.بعدشم گفت تو مطب یک خانمه اومده بود بعد ۷ بار آی وی اف باردار شده بود منم خیلی ناراحت شدم واقعا جای اون حرف بود؟ واقعا تو سنی که من داشتم دوست داشتم زودتر بچه دار بشم حتی آی وی اف شدن برام خیلی استرس آور بود .چند بار هم سر مسایلی باهام شوخی و بگو بخند کرد در حالیکه میدید من باهاش سردم شوخیاش اعصابمو خراب میکرد.تا اینکه به دوستم گفتم بهش بگه با من کاری نداشته باشه. اونم دیگه باهام کاری نداره و راحت ترم ولی باز وقتی میبینمش عصبی میشم. همه بهش میگن اصلا شکم نداره و معلوم نیست حامله است.در حالیکه من همینطوری شکم درآوردم .ضمنا میدونه از دستش ناراحت شدم ولی نیومد معذرت بخواد کلا خودشو پاک و منزه میدونه و ضمنا نصایحش برای بقیه است واسه خودش مشکلی پیش میاد افسرده میشه. نمیدونم چیکار کنم حساسیتم کمتر بشه.من ماه بعد میرم آی وی اف.نمیخوام روحیم خراب باشه ولی هست.همش زیر چشمی اونو نگاه میکنم که حامله است صداش و خنده هاش میره رو اعصابم.

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۹ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور کودک و نوجوان

سلام دوست عزیزم
بسیار خوب موقعیت رو برای من تحلیل کردید و از این بابت از شما سپاسگزارم. باید در نظر داشته باشید که از این تیپ آدمها دور و بر همه ما هست. افرادی که شادیهای خودشون رو بزرگنمایی میکنند و به شکلی شخصیت نمایشی دارند. ببین عزیزم ما اعتقادمون بر اینه که وقتی یک موقعیت محیطی داره آزارمون میده بهترین حالتش اینه که موقعیت رو ترک بکنیم. در قدم اول اگر امکانش رو دارید سعی کنید قسمتی که کار میکنید رو تغییر بدید که دیگه با دیدن ایشون دچار استرس نشین چون به ایشون حساس شدید، اگر هم موقعیت تغییر مکان رو ندارید باید تلاش کنید افکار منفی رو از خودتون دور بکنید. افراد بسیار زیادی دور و بر ما هستند که با یک یا حداکثر دو بار آی.وی.اف باردار شدند. میتونید برای اطمینان خاطر بیشتر در اینباره با پزشک متخصص خودتون صحبت بکنید تا خیالتون رو راحت بکنن.‌ در ضمن این مطلب رو به خاطر داشته باشید که باردار شدن نمیتونه عاملی حمل بر برتری ایشون نسبت به شما باشه به این دلیل که خانمهای بسیار زیادی هستند که توانایی بارداری ندارند و از لحاظ شخصیتی بسیار قابل تقدیر هستند. دائما به خودتون تاکید کنید که یکی از عواملی که شانس بارداری از طریق آی.وی.اف رو بالا میبره نبود استرس هست. از یوگا و مدیتیشن جهت آرام سازی استفاده کنید. با امید به خدا باردار میشید. 
موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha