2794

احساس تنفر نسبت به شوهر

114 بازدید 1 تبادل تجربه

من حدود 3 ساله که ازدواج کردم و یک پسر 1 ساله دارم. شوهرم قبل من یک ازدواج ناموفق داشته که بعد از چند ماه عقد از هم جدامیشن به دلیل اختلافات همسرش با مادرش جوری که بعدها خودش برام تعریف کرد. من زود حامله شدم و در دوران حاملگیم فهمیدم همسرم قبلا ازدواج داشته و چون دختره باکره بوده تونسته اسمشو از شناسنامش حذف کنه از وقتی فهمیدم هرکاری میکنم نمیتونم شوهرمو دوست داشته باشم بهش بی اعتمادم .همش تصور اینکه قبل من با یکی دیگه بوده و جشن مفصل گرفتن و اینجور چیزا اذیتم میکنه و اینکه زن قبلیشو دوست داشته و بخاط رمادرش ازش جدا شده. همونطور که مادرش الان منم خیلی اذیت میکنه ولی من بیشتر سعی میکنم سکوت کنم. این میون آزاد بودن شوهرمو خانوادشم خیلی آزارم میدن که بخوام همشونو توضیح بدم خیلی طولانی میشه. دوست ندارم با آبروی خودم و زندگی بچم بازی کنم بخاطر همینم تو این زندگی موندم ولی فقط به همسرم حس تنفر دارم اصلا دوست ندارم ببینمش هرچی ازم دورتر باشه اعصابم راحتتره 

دوست دارم زندگیم مثل بقیه خوب باشه ولی دست خودم نیست نمیدونم مشکل از منه یا همسرم

اطلاعات تکمیلی

سن 26 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻

ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد

نفرت يک حس بسيار قوی است و بودن آن در رابطه زناشويی كاملا اشتباه است . بسيار كم پيش می آيد كه احساس كسی فقط نفرت باشد خيلی مهم است علاوه بر خشم ،چه احساس ديگری در درون شما هست .پشت نفرت هميشه خشم است و پشت خشم هميشه رنجش ،رنجش و دل آزردگی هم معمولا با اندوه و نااميدی همراه است .ما معمولا به جای اينكه در مورد احساس ناراحتی و دلخوری خود در موقعيتی حرف بزنيم ،از كلمه متنفرم ،به عنوان يک ابراز احساسات كلی استفاده ميكنيم .اين جمله ايی است كه از سر خستگی و فرسودگی به زبان می آيد يا به عنوان راهی برای بزرگنمايی كردن شرايط .احساس خشم و نفرت معمولا زمانی برانگيخته ميشود كه اختلال در رابطه پيش می آيد .نه تنها بين شما و همسرتان بلكه بين شما و خودتان ! دوست عزيز ميدانم رنجيده خاطر شده ايد ، و اين

مسئله در زندگی تان تاثير گذاشته است ،اما بهتر است در يک شرايط مناسب و در آرامش مورد اين مسئله با همسرتان حرف بزنيد ،بدون اينكه توهين و سرزنش نكنی


دو: كاملا دوستانه گفتگو كنيد كه چرا اين مسئله را از شما پنهان كرده بودند ؟چه دليلی داشتند ؟اصلا ممكن است همسرتان از دلخوری و نگرانی ها و دغدغه های شما اطلاعی نداشته باشد و او نداند در دل شما چه ميگذرد؟سعی كنيد روی چيزهایی تمركز كنيد كه در وجود همسرتان دوست داريد ،هيچ چيز تماما خوب و تماما بد نيست ،در نظر گرفتن نقاط قوت همسرتان ويژگيهای مثبت او به شما اجازه ميدهد موقعيت تان را دوباره ارزيابی كنيد و همه چيز را سياه و سفيد نبينيد .اگر كفه خوبيهای او سنگين تر بوده ،خيلی كمتر احساس بد و منفی خواهيد داشت سعی كنيد در زمان حال زندگی كنيد و بدون ترس از آينده زندگی كرده ،و خاطرات بد را شناسايی كنيد خاطرات بد گذشته يكی از سخت ترين كارهاست .از مهمترين كارها اين است كه افكار مثبت جايگزين افكار منفی كنيد .ميفهمم كه پذيرفتن آن  سخت است مخصوصا كه هيجانی كه در مسائل تلخ تجربه ميكنيم غم و اندوه است . دوست عزيز سعی كنيد از يک زاويه ديگر نگاه كنيد ،گاهی وقتی نگاه و ديدمان را تغيير ميدهيم ميتوانيم حتی در اتفاقات بد هم موهبت هايی را پيدا كنيم .اگر به جای بد نگاه كردن به آن به عنوان يک تجربه نگاه كنيم خيلی راحت تر ميتوانيم آن را بپذيريم .برای فراموش كردن خاطرات ببينيد چه چيزهايی به شما لذت ميبخشه و به شما نيرو ميدهد ،تا با تلخی ها بهتر كنار بياييد ،همان كار را انجام بدهيد .بخشيدن را تمرين كنيد .كه هم بخشيدن خود و هم بخشيدن ديگران را شامل ميشود  ،دست از سرزنش كردن خودتان برداريد .اگر داری همسرتان را بخاطر آن دروغ  سرزنش ميكنيد و با خشم و نفرت از آن خودتان را عذاب ميدهيد ،به خاطر آرامش خودتان او را ببخشيد .خودتان را از حمايت اجتماعی محروم نكنيد .با اطرافيان نزديكتان صحبت و درد و دل كنيد تا سبک شويد .همدلی و همدردی آنها در كنار تخليه هيجانی تان به شما در فراموشی كمک ميكنند .تمام احساسات منفی و نامطلوبی كه در شما زنده ميكند را بنويسيد و بعد نوشته تان را پاره كنيد يا بسوزانيد اين روش به تخليه هيجان شما كمک ميكند ،چون اينطوری شما با آن هيجان روبرو ميشويد . سركوب كردن هيجان كمكی به شما نخواهد كرد.فكر كردن و يادآوری مداوم اين افكار  باعث افسردگی و تضعيف روحيه شما ميشود پس به خود كمک كنيد و سعی كنيد گذشته را بپذيريد و در زمان حال زندگی كنيد و از آينده نترسيد. در مورد افكار و خاطراتتان بنويسيد ،نقاشی بكشيد .. .با دور ريختن احساسات و عواطف مربوط به آن مسئله را فراموش كنيدخواهيد ديد كه بعد از آن چقدر احساس آرامش ميكنيد .احساسات واقعيتان  را با كسی در ميان بگذاريد .فراموش كردن گذشته و پذيرش آن يعنی قبول كنيد كه برای تغيير گذشته كاری از دستتان بر نمی آيد .يعنی افكارتان را بشناسيد ،اگر مدام درگير گذشته هستيد با ملايمت افكارتان را به زمان حال برگردانيد .سعی كنيد اين عادت را كنار بگذاريد كه مدام به آن فكر كنيد  .جايگزينی فكر منفی با فكر مثبت با فرياد زدن" بس كن "بصورت ذهنی بازخورد منفی افكار .آرامش را هر روز تمرين كنيد : نفس های عميق بكشيد و با تجسم اتفاق ها و مكان های خوشحال كننده ،ذهن خود را به سوی آرامش هدايت كنيد .برای اين منظور ميتوانيد از اين روش ها كمک بگيری : عميق و از شكم نفس بكشيد .نفس كشيدن از سينه آرامتان نميكند .بنابراين تا ميتوانيد از ته دل و عميق نفس بكشيد .جملات آرام بخش را تكرار كنيد .كلماتی همچون <آرام باش >يا <سخت نگير > را مدام با خود تكرار كنيد و همزمان نفس عميق بكشيد .سعي كنيد تصاوير يا تخيلاتی كه باعث آرامش روح شما ميشوند را در ذهن بپرورانيد و در مواقع عصبانيت ،آنها را جلوی چشم مجسم كنيد . استرش ،فعاليت و تنش های خود را كاهش دهيد .با خودتان فكر كنيد از همسرتان در اين زمان چه انتظاری داريد .سعی كنيد جملات تون درخواست باشه نه تحكم و دستور .به همسرتون بيش از پيش نزديک بشيد . با هم صحبت كنيد درباره نيازها و خواسته های همديگر بيشتر بدونيد . پيام خودتون را شفاف و محترمانه و از موضع من باشه . بدون خشم و عصابنيت .بدون قصاوت . خيلی صميمی و آرام گفتگو كنيد و احساسات خود را بروز دهيد .بهش بگيد كه دوستش داريد  . احساسات همسرتان را در نظر بگيريد و به زبان بياوريد، با همسرتان همدردی كنيد . .اميد وارم بتوانيد  آرامش و عشق را اول به خودتان و بعد به زندگی تان برگردانيد .


                                شاد و موفق باشيد🙏🏻🌷

.

تجربه شما

login captcha

ممنون از اینکه وقتتونو برام گذاشتین.