2794

دخالت مادرشوهر و واکنش های عصبی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 82 بازدید

من دختر داییمو خیلی دوست دارم نمیخوام براش مشکلی پیش بیاد دردو دل هاشو با من میکنه نمیدونم چطوری کمکش کنم 

با پسری تو یک اکیپ آشنا میشن یک ماه بعد میاد خواستگاریش عاشقانه همدیگرو میخواستن برای به هم رسیدن دختر داییم مهرشو کرد 14 سکه . وضع داییم خوب نیست جهاز فعلا نمیتونه همراش کنه اگر هم بکنه همون وام ازدواج پسر هم کنار اومد خانواده ها ابتدا شاخ شونه میکشیدن بخصوص زن داییم بگذریم با هم نامزد میشن محرمیت میخونن  نمیدونم واقعا کار داییم درست بود یا نه اینقدر آزادی داد که دختر داییم زن شد ... بیشتر اوقاتش خونه مادرشوهرش بود بهش گفتم زیاد رفت و آمد نکنه اما شور هیجان نامزدی عقل نمیزاره شش ماه گذشت عاشقانه همدیگرو میخواستن تا اینکه مادر پسر اومد وسط  تو کارهای دخترداییم دخالت میکرد باز اون موقع گفتم فرصت هست فوقش پول جمع میکردیم ترمیم میکردیم بهتر از همیشه عصبی باشه ولی شوهرشو دوست داشت شوهرشم خیلی مامانش دوست داره همش میگه مامانم مظلومه 

یک سال گذشت عقد کردن الان یک ماه از عقدشون میگذره بیشتر اوقات خونه مادرشوهرشهو شوهرش به زور میبرتش اونجا کار میکنه اگر برخلاف مادر شوهر کارکنه مادر سریع به شوهرش میگه شوهرشم تیکه بارونش میکنه از بس هم به شوهرش گفته شوهرش گفته تو که همش غر می زنی مادر من مظلومه یه کمکی بکنی طوریت نمیشه و مادر شوهر هم تیکه میپرونه اون دختر داییم آروم تبدیل به یک دختر جیغ جیغو عصبی شده متاسفانه شوهرشم از لحاظ جنسی مریض شده همشم میگه پول ندارم برم دکتر صد بار بهش گفتم نرو خونه مادرشوهر میگه نرم چه بهونه بیارم هزار بهونه بیارم این شوهرم میره کوهپایه نوشیدنی غیرمجاز میخوره همش هم میگه تو اگر عاشقم بودی کاری میکردی من اینو ول کنم یا میگه تو پایه ام نیستی خانواده دختر داییم نادیده میگیره من چه کمکی کنم مشاوره پسر نمیره میگه ما پول نداریم در صورتی میرن سگ پنج میلیونی میخرن سن دختر داییم 21 سن شوهرش 24

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام و احترام. دوست عزیزم مسائلی که مطرح کردید نشان دهنده ناپختگی عاطفی و عقلانی  در این زوج است.انسان ها وقتی ازدواج میکنند به این معناست که تصمیم گرفتند از خانواده اولیه خود جدا شوند و خانواده ای را تشکیل دهند که در آن بتوانند زندگی خانوادگی جدید و مستقلی را تجربه کنند که در آن اولویت دیگر همسر و فرزندان خود هستند نه خانواده قبلی. پس هر اقدامی که در آن خواست خانواده اولیه خودمان یا خانواده همسرمان در اولویت است کاملا اشتباه و محکوم به شکست است. در اولین فرصت دختر دایی شما باید با همسر خود صحبت کنند و از خواسته هایشان بگویند. اینکه الان ما خانواده ای مستقل هستیم و من میتوانم فقط مسئولیت خانواده خودمان یعنی خودم و خودت را بپذیرم و میخواهم که تلاش خود را برای خوشحالی خودمان بکنم.  در درجه اول مسئولیتی در قبال مادر شما و یا حتی مادر خودم ندارم ودر صورت نیاز و ضرورت میتوانم پاسخگوی خواسته هایشان باشم. ما مسئول خانواده کوچک و جدید خود هستیم و فقط میتوانیم در تعامل خودمان برای رضایت دو طرفه تلاش کنیم. وابستگی های پیشین در این رابطه جدید جایی ندارد و ما فقط میتوانیم به خانواده هایمان احترام بگذاریم و  در حد متعادل کنارشان باشیم . لطفا  دختر دایی شما برای بررسی  ابعاد مختلف  موضوع ویادگیری مهارت های لازم و راهنمایی هر چه بهتر از یک مشاوره حضوری کمک بگیرند. موفق باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

واکنش شیرخوار به اسم خود

پاسخ سلام خدمت شما والد گرامیلطفا به یک متخصص کودکان مراجعه کنید تا سلامت شنوایی کودک بررسی بشه و در صورت نیاز به متخصص شنوایی‌شناسی ارجاع داده بشه.در صورت اطمینان از سلامت سیستم شنوایی و ادامه روندی که فر...

بارداری دوم و ترس از واکنش دیگران

پاسخ سلام دوست عزیزم در مورد کسالت شما که اشاره فرمودید، بنده تخصصی ندارم و نمی‌تونم اظهار نظر کنم اما چند نکته در یادداشت‌تون دیدم که بهشون اشاره می‌کنم: لطفا در مورد انگیزه‌هاتون برای فرزنددار شدن بیشت...

سلام وقتتون بخیر ببخشید من به پسر هشت ماهه و یک روز دارم من به صدای بلند بسیار واکنش نشون می‌ده طور

پاسخ سلام دوست عزیز خودتون میفرمایید شما وهمسرتون روی پسرتون حساس هستید پس چطور انتظار دارید که حساس بزرگ نشه؟؟ درسته که والدین باید از هر جهتی مراقب کودک باشند ولی این مراقبت نباید افراطی باشه متوجه نشدم...

واکنش من برای خیانت های همسر

پاسخ سلام . توصیه می کنم حتما هر دو با هم به زوج درمانگر مراجعه کنید .اینکه در رابطه با این مسأله که متوجه شدید ایشون با دیگران در ارتباط هست با همسرتان صحبت کنید اشکالی ندارد ولی این صحبت کردن نباید به شک...