سلام عزیزم
تأثیر تردید خصوصا اگر به رفتاری دائمی و مزمن تبدیل شود می تواند در حد یک اختلال جدی، به کیفیت زندگی لطمه بزند. ترس از تصمیم گیری یا فوبیای تصمیم گیری، باعث می شود ما جرأت انتخاب یک گزینه را از میان گزینه های موجود نداشته باشیم. این در حالی است که در بسیاری از موارد، گزینه درست را می توانیم بسادگی از میان گزینه های پیش رو تشخیص دهیم. اما کمال طلبی و ده ها عامل دیگر، ما را به سمت توقف و تصمیم نگرفتن سوق می دهند. فرار از تصمیم های بزرگ به تصمیم های کوچک، یکی از هنرهای ما انسانها برای پنهان کردن ترس از تصمیم گیری است. با تقسیم گاو به دو قسمت، دو گوساله نخواهیم داشت. بلکه یک گاو مرده خواهیم داشت. ما با خرد کردن یک تصمیم به تصمیم های کوچکتر، عملا اصل آن تصمیم را کنار گذاشته و سرگرم انتخاب های دیگری شده ایم. غیر از مورد فوق، ما راهکار دیگری هم برای فرار از تردید و پنهان کردن فوبیای تصمیم گیری آموخته ایم: فعلا اولویت من نیست. ما عموما فراموش می کنیم که تصمیم نگرفتن، خود یک تصمیم است. با خود می گویید باید از یک مشاور کمک بگیرم مسئولیت این تصمیم خیلی زیاد است و اگر خودم گزینه ای را انتخاب کنم، بعدا همیشه احساس پشیمانی خواهم داشت. به سراغ مشاور می روم و آنقدر مشاورم را عوض می کنم تا مشاوری پیدا کنم که گزینه مورد نظر مرا پیشنهاد دهد. دلیل اینکه بسیاری از ما مشورت می گیریم، ندانستن پاسخ نیست، بلکه ترسیدن از پذیرش پاسخی است که در ذهن داریم. اگر کسی واقعا گزینه درست را نداند یا اطلاعات کمی داشته باشد، منطقی است که به سراغ مشاور برود. اما اگر من و شما پاسخ را با قطعیت می دانیم، به احتمال زیاد، مشورت گرفتن یکی از مکانیزم های ما برای فرار از تصمیم گیری است. با برنامه ریزی هدفمند و نظم و پشتکار شما هم می توانید به تمام موقعیت های مورد نظرتان دست پیدا کنید و از دست انداز های زندگی یکی پس از دیگری با موفقیت گذر کنید. موفق باشید.
ممنونم عالی بود.