با سلام
من حدود ۲۶ ماهه ازدواج کردم و ۸ ماهه پیش به خونه پدرم اومدم که هنوز نه طلاق گرفتیم نه مشکلمون حل شده
همسرم دست بزن داشت مدام توهین تحقیر و فحاشی میکرد اصلا با من حرف نمیزد و چیزی به اسم مشورت براش معنا نداشت هربار که بحثمون میشد قهرهای طولانی مدت میکردن که من واقعا اذیت میشدم دستش خالی بود ولی خیلی مراعاتشو میکردم با این وجود هروقت ازش پول میخواستم میگفت ندارم یا برو از بابات بگیر
خلاصه این که حرف زدن بزرگترا هم فایده نداشت و من اومدم خونه پدرم
اتفاقات زیادی افتاد
من شرط گذاشتم که حداقل یکی از مشکلاتمو حل کنه تا برگردم
یه شرطم زوج درمانی بود یه شرطم آشتی با خانوادم بود که از اوایل ازدواج با خانوادم قهر کرده بود، خلاصه هیچ کدومو قبول نکرد و گفت طلاق
دیگه هرچی بزرگترا وارد شدن و پادرمیونی کردن فایده ای نبخشید
منم رفتم دادگاه و برای نفقه و نامه پزشکی قانونی و توهین و فحاشی شکایت کردم
الان که نزدیک دادگاهمونه چند وقته که میاد التماس و خواهش و تمنا که برگرد ولی بابام شرط گذاشته که باید حق طلاق بدی تا اجازه بدم برگرده دخترم
اونم از اون طرف قبول نمیکنه
منم این وسط بدجوری موندم چیکار کنم
به حرف پدرم گوش کنم و احساساتی عمل نکنم یا برگردم و بهش فرصت بدم ولی پدرم باهام شرط کرده برگشتی مشکلی برات پیش اومد ما دیگه پشتت نیستیم
اونم اصرار داره که حق طلاق نمیدم که زنم ولم کنه بره طلاق بگیره
شرایط خوبی ندارم
میشه لطفا راهنماییم کنید؟
سلام
خیلی ممنونم از راهنماییتون