دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک

سلام.من27 سالمه و 11 ساله ازدواج کردم. من فوبیای خیلی شدید از آمدن خانواده شوهرم به منزلمان را دارم. نمیدونم چرا؟ وقتی میفهمم می خواهند به منزلمان بیاییند تمام بدنم شروع به لرزش میکنه. دستهام و پاهام یخ میشه همه بدنم خیس عرق میشه به خدا خسته شدم. میترسم سکته کنم من دو سال اول زندگی مشترکم را در خانه ای زندگی کردم که دیوار به دیوار خانه پدرشوهرم بود. هر روز درخانه می آمدند و دخالت میکردند حتی یک روز هم خوشحال نبودیم. من هر روز گریه میکردم تا اینکه شوهرمو راضی کردم از اونجا رفتیم الآن خونمون با خونه پدرشوهرم فاصله اش زیاد است ازشون بدم میاد هر وقت خونمون می آیند مادرشوهرم بلند میشه و در خونمون و اتاقها راه میره بعد هر وسیله جدید خریده باشم شروع میکنه برای قیمت صحبت کردن. می خوام ببینم باید چی کار کنم.از چیزی که خیلی متنفرم سوال کردن در مورد قیمت وسیله هستش چی باید جوابشونو بدم؟ اونها مخالف 100%خریدن وسیله نو هستند وقتی هم که قیمت وسیله ها رو میشنوند شروع میکنند به گفتن کلماتی مثل وای وای چقدر گرون خریدی. چند بار هم مادر شوهرم برداشت گفت پسر من از بس ولخرج هستش به جایی نرسیده. بارها به خاطر این صحبتها می خواستم طلاق بگیرم که شوهرم موافقت نکرده. شوهرم چیزی نمیگه. میگه پدر و مادرم هستند نمیتونم ناراحتشون بکنم. شوهرم میگه اگه خواهرهایم چیزی گفتند دوست داشتی جوابشونو بده اشکالی نداره. ولی برای اینکه گفتند شوهرم به جایی نرسیده فکر کنم که نمی بینند که شوهرم خودش دست تنها خونه ساخت و خودش وسیله خرید و خودش برام عروسی گرفت و خودش ماشین خرید. اونها هیچ وقت به شوهرم کمک نکردند.