عذاب وجدان و شکست عشقی

سلام وقتتون بخیر.

میخوام نظرتون رو راجع به این موضوع که چندین ساله گاهی به سراغم میاد و باعث عذاب وجدانم میشه بدونم.

من زمانی که حدودا 17 سالم بود به پسرخالم علاقه مند شدم بعد از یک مدت صحبت کردن دیدم که اونم بهم علاقه داره و پیشنهاد اون و رضایت من با هم به اصطلاح دوست شدیم و با هم همیشه تلفنی حرف میزدیم چون راهمون دور بود و اصلا نمیتونستیم حضوری برای حرف دونفره همدیگرو ببینیم. چیزی حدود 6 ماه گذشت تا من متوجه شدم که پدرم مخالف سرسخت ازدواج فامیلیه و حتی تو اون سال با یک سری از فامیلا که با پسرخالم اینا هم از طریق ازدواج فامیلی در ارتباط بودن بخاطر یک سری مسائل قطع رابطه کردیم و سرسختی خانوادم دو چندان شد. من هم کاملا قانع شده بودم که با این اوضاع اصلا ازدواج با فامیل درست نیست بخاطر همین تصمیم گرفتم با پسرخالم صحبت کنم و ازش بخوام تا بیشتر به هم وابسته نشدیم تمومش کنیم چون به هیچ وجه انتهای این داستان رو خوب نمیدیدم. ولی اون خیلی احساسی برخورد کرد و بهم گفت نمیتونم ازت بگذرم و من هرچی براش توضیح دادم قانع نشد ولی من واقعا تصمیممو گرفته بودم چون اصلا نمیخواستم تو روی پدرم وایسم واسه ازدواجم.. یکسال گذشت من دیگه ارتباطمو باهاش کم کردم که فراموشم کنه ولی نکرد گفت تو عشق اولمی خودت باعث شدی منو به خودت جذب کردی مگه بازیچتم که هروقت نخواستی بری. من بهش حق دادم ولی گفتم بهترین کار اینه که آدم هر موقع فهمید داره راه و اشتباه میره دیگه ادامه نده که بدتر نشه. ولی بازم بخرجش نرفت بعد از چند سال که ازش دوری کردم با پسر دیگه ای آشنا شدم که الان همسرمه قبل از اینکه باهاش ازدواج کنم بارها پسرخالم گفت که تو زندگیمو نابود کردی نمیتونم با کسی باشم ولی این اواخر خودش بهم گفت که میخوام از زندگیم بری بیرون چون با یکی آشنا شدم که نمیخوام بخاطر تو از دسش بدم منم واسش آرزوی خوشبختی کردم گفتم حلال کن خداحافظ . ولی هنوزم میبینم تو پستهای اینستاش جملاتی کنایه به من میزنه میگه یکی میاد عاشقت میکنه تو سختی ولت میکنه و فلان. یا وقتی منو میبینه همش تو خودشه و حتی همسرم واسش سوال بود که چرا این پسرخالم اینجوریه. چون من بهش نگفتم این قضیه رو چون به شدت رو من حساسه و ممکن بود مشکل ایجاد شه بخاطر یک اشتباه گذشته. من خیلی از این بابت ناراحتم که میبینم اون هنوزم فکرش درگیر منه و ازم کینه به دل داره. میخواستم ازتون بپرسم که با این اوصاف آیا من مقصرم؟ بعد این همه سال بازم باید این عذاب و با خودم داشته باشم؟ همش میگم این همه هستن که رابطشون به ازدواج ختم نمیشه ولی اون چرا اینجوریه؟ من الان هیچ علاقه ای بهش ندارم تنها حسی که بهش دارم عذاب وجدانه که داره نابودم میکنه خسته شدم 😢 ببخشید پرحرفی کردم خواستم کمی از کل ماجرا رو بازگو کنم🌹🌹