2794

شکاک بودن و کتک کاری

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 77 بازدید

سلام من 20 سالمه حدود یک سال و هشت ماه هستش که با پسری در ارتباطم ایشون 21 سالشونه ایشون تقریبا چند کوچه با ما فاصله دارن اوایل رابطه خیلی با هم خوب بودیم خوب گاهی اوقات یک شک های کوچکی میکرد مثل اینکه وقتی پیشش بودم و مادرم بهم زنگ میزد شک میکرد و میگفت برو پرینت خطتتو بگیر برام بیار ولی چون با برخورد بد من مواجه میشد زیاد اصرار نمیکرد گذشت و گذشت تا رسید به موقع دانشگاه رفتنم شدید مخالفت کرد با دانشگاه رفتن ولی من گفتم خانوادم گفتن حتما باید برم و بالاخره حریفش شدم که برم خیلی بهم تذکر میداد که در دانشگاه با هیچ دختری دوست نشم تا اینکه فهمید با دختری دوست شدم خیلی ناراحت شد و خطمو شکوند و برام خط جدید گرفت یک روز با همون همکلاسیم قرار گذاشتیم بریم بیرون ولی نمی تونستم بهش بگم میخوام با همکلاسیم برم بیرون چون آتیش به پا میکرد برای همین پنهان کاری کردم و رفتم با دوستم گردش ولی متاسفانه قضیه بیرون رفتنمون را فهمید و از از اون به بعد شدید شکاک شدن پرینت خطمو گرفتن ببینن آیا بازم با همکلاسیم در ارتباطم یا نه تا حدود 8 ماه سر هر بحث و دعوایی موضوع بیرون رفتن با دوستمو وسط میکشیدن و تهمت های ناجور و بدی بهم میزدن یک بار هم گوشیمو چک کردن و شماره یک پسر دیدن که پسر فامیلمون بود و دیدم بدنشون شروع به لرزش کرد و شروع به کتک کاری بنده کردن

گیر دادناشون روز به روز بیشتر میشد مثلا می گفت از خونه تنها بیرون نرو بدون من جایی نرو اینقدر گیر داد و دعوا درست کرد که محبور شدم از دانشگاه انصراف بدم در روز چندین دفعه از در خونمون رد میشن تا ببینن من از خونه خارج شدم یا نه و اگر می فهمیدن بیرون رفتم منو به باد فحش و تهمت میگرفتن چندین ماه بعدش متاسفانه ایشون متوجه رابطه ایی که در گذشته من از طریق چت با یک نفر داشتم شدن خیلی عصبانی شدن و زنگ زدن به برادرم و گفتن خواهرتو جمع کنید بهم خیانت کرده در صورتی که خانواده من از این رایطه خبر نداشتن و بعد از اون کتک کاری های ایشون خیلی شدید شد از اون به بعد حتی دیگه نمیذاشتن با مادرم بیرون برم و هر چقدر براشون توضیح دادم یک رابطه مجازی بیش نبوده به گوششون نرفت و اگه می فهمید من با مادرم بیرون رفتم شدید روم دست بلند میکردن باهاشون صحبت کردم و گفتم نه اینجوری فایده نداره و بهتر تموم کنیم و رفتم کلاس زبان نوشتم تا بتونم راحت تر با نبود ایشون کنار بیام ایشون آدرس اموزشگاه زبان منو پیدا کردن و یک روز که دیدم در آموزشگاه منتظر من ایستادن تا باهام حرف بزنن یک آقا پسری متلک گفتن و ایشون حمله بهشون کرد و وقتی نشستم در ماشینشون شدید کتک کاری کردن و گفتن این دوست پسرت بود و باید بکشمش از طرفیم این آقا با برادرهای من مشکل داره و میگه نزدیک برادرات نشو جلوی برادرات نیا میگه نگاه برادرات هیزه و وقتیم بیرون میریم دائم به مردهای دیگه نگاه میکنه ببینه کسی به من زل زده یا نه و اونقدر بهش نگاه میکنه تا طرف سرشو بندازه پایین با توجه به چیزهایی که گفتم آیا ایشون اختلال شخصیت دارن ؟ خودشون میگن من چیزیم نیست و تو با رابطه ایی که در گذشته داشتی باعث این بی اعتمادی من شدی آیا شما در ایشون بیماری پارانوئید یا اختلال مرزی می بینین یک چیز دیگه هم هست ایشون سه روز خوب هستن و اخلاق خوبی دارن و دو روز یا حداقل یک روز را قهر می کنند؟ 

اطلاعات تکمیلی

سن 20 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور ازدواج

دوست عزیز سلام
تشخیص اختلال نیازمند پروسه طولانی تری هستش و باید خود شخص مورد ارزیابی قرار بگیره و ملاکهای لازم رو برای تشحیص پر کنه.
وجود این علایمی که شما عنوان کردید میتونه ناشی از الگوهای اکتسابی نادرست و شرایط خانوادگی و تربیتی باشه یا میتونه دلیل بر وجود اختلال شحصیت باشه که نیازمند بررسی بیشتری هستش.
حتما به صورت حضوری این موضوع باید بررسی بشه و توصیه میکنم وارد رابطه ی جدی نشید تا این قضیه روشن بشه چرا که زندگی با این شرایط بسیار سخت و ناخوشایند خواهد بود و اگر قصد تموم کردن رابطه رو دارید خیلی قاطعانه این کارو انجام بدید و برگشت به رابطه نداشته باشید.
شاد و پیروز باشید. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha