سلام من یک پسر کوچولو دارم که بیمار شده چند روز پیش دکتر آب پاکی رو ریخت رو دستمون بهمون گفت که عمر زیادی نمیکنه من نمیدونم چیکار کنم اصلا نمیتونم بخوابم شبا همش بیدارم نگاه میکنم ببینم نفس میکشه. اگر بخوابم خواب های وحشتناک میاد سراغم .نمیدونم چرا گریم نمیگیره فقط مثل روح سرگردون این ور و اون ور میرم بدون اینکه کاری بکنم بیشتر از اینکه غمگین و ناراحت باشم عصبانیم اگه بخاطر پسر بزرگم نبود شاید منم خودمو از این روزهای لعنتی و سیاه راحت میکردم حالی دارم که قابل وصف نیست
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید