خیانت پدر و آسیب دختر

سلام. دختر 19 ساله ای هستم یک برادر دارم. از اول براتون تعریف میکنم پدر و مادرم واسه این که سن بابا بالا بود خانواده ها بهشون فشار میارن و بچه دار میشن.

تا به الان که بنده 19 ساله هستم روز و شبی نبوده که بدون دعوا بگذره.هر دفعه سر یک چیزی دعوا داریم.پدرم به راحتی خانواده مادرمو تحقیر میکنه و فحش میده و مادرمم مثل اون شد..

مکالمه امروزشون

-حوله من کجاست؟

+سر قبر مادرت

و شروع دعوا و غرغر و ....

نا گفته نمونه که دی ماه پارسال بابام به مامانم خیانت میکنه. اونم با دوستان مختلف مادرم با دوست دختر دوران مجردیش هم در ارتباط بود

مادرم هم از بچگی من همیشه همه چیز رو واسه من تعریف میکنه.باهام درد و دل میکنه که مثلا آره دیشب که تو خواب بودی بابات منو با میله زد. حالا من 7 سالم بیشتر نبود. این وسط من خیلی اذیت شدم کوچک ترین صدای بلندی که می شنوم تپش قلب میگیرمکل هیکلم میلرزه حالت تهوع افت فشار و...

کافی اسم طلاق بیاد تا من سر پا بمیرم چون میدونم هرکدوم میرن پی زندگیشون و فقط من میمونم از بچگی در این محیطه پر از تشنج بودم حس میکنم دارم مریض میشم میترسم با کسی درد و دل کنم بگم بابام خیانت کرده و منو مقصر بدونن

میشه به من کمک کنین؟

من چیکار باید بکنم؟

واسه این که منم مثل اونا نباشم. همیشه از ازدواج دوری می کنم چون می ترسم بهم خیانت بکنن از طرفی تو محیط خونه خیلی ذهنم درگیره

احساس میکنم افسرده شدم

هرکی چشمامو می بینه می پرسه دردت چیه...

خواش میکنم کمک کنید