2794

حسادت خانواده همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 1470 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام. من متاهلم یک سال نامزد بودم منتها در دوران نامزدی خانواده همسرم کاملا بی خیال بودن نسبت به ازدواج ما. پدر شوهرم خودشو کاملا کنار کشیده بود. چون میدونستن همسرم میخواد تدارک عروسی رو ببینه. منتها چون دخترشون 2 سال نامزد مونده بودن از همسرم میخواستن ما هم همونقدر نامزد باشیم. یک جورایی هرکاری برای دختراشون کردن در نامزدی اینا هم دوست داشتن سر ما بیارن. که همسرم فهمید و اجازه نداد مادرشوهرم و خواهر شوهرهام  انگاری حسودن. مثلا میخوایم بریم مجلسی اگه لباسی خریده باشن قایم میکنن که همون روز من ببینم. در حالی که این چیزها واسه من اصلا مهم نیست. انگار میخوان خودشونو دست بالا بگیرن پیشم و کلاس بزارن به قول عامه. خانواده همسرم حتی یک ریالی به همسرم کمک نکردن تا روز عروسی. با کلی بحث و دعوا که با همسرم داشتن بالاخره ما عروسی رو گرفتیم. روز جهازبرون دعوت کردیم اومدن خونمون .داماداشون گفتن چه خبره . چرا اینقد زیاد خریدین. همین باعث شد مادرشوهرم و خواهرشوهرهام تا آخر مجلس عزا گرفتن. حتی یک کلمه حرف نزدن. از جاشونم تکون نخوردن و رفتن که خونه ای که اجاره کردیم رو ببینن. تا اون روز حتی نمیدونستن ما کجا میخوایم زندگی کنیم. بعد که اومدن و دیدن گفتن پسر ما اگه عرضه داشت مثل دامادها می اومد بالای خونه منو میساخت و زندگی میکرد. اونم با پول خودش نه کمک من. جالبه خودش درخونه پدریش زندگی میکنه. بعد از عروسی میدونستن کلی قسط و وام داریم اما پنهانی و با بهانه های مختلف از همسرم پول میگرفتن. که وقتی متوجه شدم با همسرم برخورد کردم. و اونا هم متوجه شدن. از دو ماه بعد از عروسیمون دیگه با ما رفت و آمد نکردن. حتی عروسی دختردایی همسرم که رفتیم هر سه تا یک طرف بودن و انگار نه انگار که منو دیدن. منم پیششون نشستم رفتن جای دیگه نشستن و آبروم رفت. الان گاهی زنگ میزنن به همسرم .همشون و میدونم دارن در گوشش میخونن. همسرمم بنده خدا پیش من به روش نمیاره اما غمگین شده من چیکار کنم حسادت اینا زندگیمو داره داغون میکنه. لطفا کمکم کنید

اطلاعات تکمیلی

سن 29 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم

اینکه شما برای شروع زندگی مشترکتون، از خانواده‌ همسرتون کمکی نگرفتید و حتی در تعیین محل زندگی شما مداخله‌ای نکردن، یک نقطه قوت هست. نه مساله‌ای که بخواد موجب ناراحتی شما باشه. و مثلا اینکه خانواده‌ی همسرتون، لباس مجلسی‌شون رو قبل از مراسم به شما نشون نمیدن، می‌تونه صرفا یک عادت خانوادگی باشه. نه موضوعی که بخواد شما رو برنجونه ضمن اینکه خودتون هم فرمودید این چیزها اصلا براتون مهم نیست و واقعا هم خوب هست که به چنین مسائل بی‌اهمیتی نپردازید و خاطر خودتون رو مکدر نکنید.

مقایسه کردن، یکی از رفتارهایی هست که در زندگی ما می‌تونه باعث بروز مشکلات زیادی بشه. در صورتی که مساله‌ جهیزیه باعث حسادت دیگران نسبت به شما شده، کاری از شما برنمیاد جز اینکه ناخواسته به این حس ناخوشایند، دامن نزنید.

تا زمانی که اعتماد، احترام، پذیرش و تعهد بر روابط یک زوج، حکمفرما باشه مساله‌ای از بیرون نمی‌تونه زندگیشون رو در معرض آسیب قرار بدهد. این خیلی خوب هست که حال خوب همسرتون برای شما اهمیت داره. شما نمی‌تونید مطمئن باشید در مکالمات همسرتون و خانواده‌شون چه مواردی مطرح میشه اما اگر فکر می‌‌کنید همسرتون غمگین هستند، می‌تونید با ایشون در آرامش صحبت کنید.

به خدای بزرگ می‌سپارمتون

تجربه شما

login captcha

 در زندگیت مشکل خاصی نداری با حرفای خاله زنکی بی مورد و بی اهمیت دیگرن اصلا خودت رو ناراحت نکن و زندگی رو به کام خودت و شوهرت تلخ نکن. چون ممکنه همینا که میگی حسادتت رو میکنن نقطه ضعفتو پیدا کنن و بیشتر اذیتت کنن.خیلی چیزا رو نبین و نشنو ...