سلام .امیدوارم که خوب باشید .جدای از بحث روابط شما با همسرتان ،شما در وهله نخست لازم است دست از سرزنش کردن خودتان بردارید .چه در این مورد و چه در هر مورد دیگری .ببینید ما انسانها در وجودمان یکنفر نیستیم .ما انسانها حداقل سه قسمت مختلف در وجودمان داریم .قسمتی که یک کودک است و دچار هیجانات و احساسات می شود .این همان قسمتی هست که در شما وقتی گوشی را در جیب همسرتان دید ،عصبانی و هیجان زده شد .خب کودک وجود شما در اثر این اتفاق ناراحت شده و واکنش نشان داده است.قسمت دوم والد وجود ما هست .همان قسمتی که الان دارد شما را سرزنش و توبیخ می کند و نهایتا قسمت سوم، بزرگسالان عاقل وجود شما .همان قسمت که به فکر سوال کردن از سایت نی نی سایت افتاد .خب اگر بخواهید خوشبخت زندگی کنید باید یاد بگیرید که برای خودتان یک والد مهربان باشید. ببینید یک پدر مادر خوب هیچ وقت فرزندشان را سرزنش یا توبیخ نمی کنند حتی اگر فرزندشان بدترین کار دنیا را انجام داده باشد چون میدانند که با توبیخ کردن و سرزنش کردن هیچ چیز درست نمیشود و اوضاع بدتر از این که هست می شود چون سرزنش و توبیخ فقط احساس گناه و اضطراب افراد را بالا میبرد .خب حالا قرار است شما به قسمت والد وجودتان یاد بدهید که برای خودتان یک پدر مادر مهربان و خوب باشد، پس از این لحظه به بعد هر زمان که خواستید خودتان را سرزنش کنید به خودتان بگویید صبر کن ،صبر کن، تو باید برای خودت یه پدر مادر مهربان باشی بر فرض اینکه کودک وجود شما در آن شب که آن اتفاق افتاد رفتار هیجانی ازش سر زده .خب حالا باید پدر و مادر وجود شما این کودک را تنبیه کند؟ نه بهترین کار اینست که پدر مادر وجودتان به کودک درونتان بگوید : «اشکالی نداره همه ی آدمها عصبانی میشن ،تو هم یک انسانی، تو قرار نیست یک فرا انسان باشی ،حق داشتی عصبانی بشی به هرحال دیدن اون گوشی جدید در جیب همسر آنهم وقتی که او انکار می کند که این گوشی متعلق به خودش هست در حالیکه عکسش روی آن گوشی هست هر کس دیگری را هم میتوانست عصبانی کند » .پس به خودتان حق بدهید حتی اگر آن شب کمی زیاده روی کرده اید این معنایش این نیست که باز هم با شوهرتان دعوا کنید یا مجادله را ادامه بدهید نه شما می توانید بزرگسالانه و عاقلانه فکر کنید و روش درست را در پیش بگیرید و به این فکر کنید که این اتفاق یک علامت خطر است یک زنگ خطر است و نیازی نیست همسرتان را توبیخ ،سرزنش یا کنترل کنید. بلکه به فکر اصلاح رابطه یتان بیافتید اینکه رابطه یتان نیاز به اصلاح دارد اینکه ببینید کجای این رابطه مشکل دارد و اگر لازم است به یک مشاور مراجعه کنید. در زمینه رابطه تان با همسرتان دو تا کتاب را پیشنهاد می کنم مطالعه کنید کتاب ازدواج بدون شکست و کتاب هشت درس برای روابط زناشویی بهتر هر دو نوشته دکتر ویلیام گلاسر و ترجمه دکتر علی صاحبی است .ولی در رابطه با شخص خودتان تاکید می کنم از این به بعد با خودتان قرار بگذارید برای خودتان یک پدر مادر خوب و مهربان باشید و تحت هیچ شرایطی خودتان را سرزنش نکنید.
تو با پدرشوهر اینا زندگی میکنی باعث شد اونا بفهمن من دیوانه جدا زندگی میکنم یک بار که دعوا کردیم زنگ زدم به خانواده هردومون اومدن دعوا بالا گرفت کلا زیر آبشو پیش خانوادمون زدم خیلی عصبی بودم با گریه حرف میزدم ...خیلی پشیمونم آبروم رفت شوهرم از چشم خانوادم افتادن من از چشم خانواده شوهرم ...از روز 7 ماه میگذره شوهرم دیگه خانه بابام نیومده منم خیلی کم میرم خانه پدرشوهر ....کاش عاقلانه رفتار میکردم ولی پیشمونی چه سودی داره
دوست عزیز مسئله گوشی رو هم پیگیری کنید. خدای نکرده خیانت و اینجور چیزها نباشه. به نظر من پدر و مادر آدم با خمیرمایه آدم بیشتر از هرکس دیگه آشنا هستم البته من پدر و مادرش رو نمی شناسیم اما اگه اونها یک بوهایی بردن به نظرم شما هم حواستون رو بیشتر به زندگیتون جمع کنید. با دلجویی و محبت دل همسر رو هم بدست بیاره تا دلخور نباشه
منم تازه که عقد بودیم دیدم قبض موبایل شوهرم اومده 250 هزار تومن (10 سال پیش) .میخواست مخابرات بگیره شماره و ....به من گفت تو پولشو بده بردار برای خودت چون شمارش دائم بود.منم پول و دادم فردای اون روز یک دختره زنگ زد و گفت باهاش دوسته و....دنیا رو سرم خراب شد من خصوصی به خودش گفتم و خواستم پرینت حساب و بیاره که اومد خونه مادرشوهرم و قشقرق به پا کرد که خودمو میکشم به من تهمت زدی و....پدرشوهرم هم خط و ازم گرفت و هرگز نفهمیدم که اون دختره کی بود گاهی میاد تو ذهنم و خیلی عذاب میکشم که چرا رفت به خانوادش گفت و نذاشتن واقعیت روشن بشه
با تشکر از کارشناس محترم آقای مشفقی
توضیحات خیلی مفید و قابل فهمی بود
خوبه خانواده شوهرت پشتتن واسه منکه برعکسه .فقط منو ضایع میکنن جالبه خانواده خودمم مخصوصا مامانم همیشه پشت شوهرمه. همیشه تنهام
سپاس فراوان ...خیلی آروم شدم ممنونم