2794

کتک زدن همسر هنگام دعوا کردن

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 72 بازدید

سلام خسته نباشید.  من ۳۲ سالمه و همسرم ۳۴ سالشه یک پسر بیست ماهه هم دارم . من سال ۹۳ عقد کردم و سال ۹۵ عروسی . خیلی زجر و عذاب کشیدم شوهرم بسیار وابسته به خانواده مخصوصا مادرش است. پول دوست لوس، بداخلاق ولی برای خانواده خودش اینجوری نیست اصل سوال هم این هست که اخیرا با همسرم دعوام شد و ایشون منو زدن و رفتن خونه پدرشون منم فرداش اومدم خونه پدرم از اون روز تا حالا یک هفته گذشته هیچ خبری ازشون نشد تا این که خودم زنگ زدم بهش آنقدر طلبکارانه با من حرف زد که انگار من اونو زدم آنقدر بی تفاوت با من حرف زد که انگار نه انگار زن و بچش نیستن دلش برای بچش تنگ نشده بعد هم سریع قطع کردن خیلی گریه کردم به این سرنوشت افتضاحم . حالا من چیکار کنم با همچین آدمی چه سیاستی پیش بگیرم ؟؟؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۲ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه گرامی


اوضاع بسیار پرتنشی را تجربه می کنید. 

هم شما و هم همسرتان در چرخه باطل لجبازی افتاده اید ایشون با پرخاشگری و بی توجهی و شما با تسلیم و رفتارهای منفعلانه.

در حال حاضر بهترین راهکار این است که:

با یک مشاور صحبت کنید

ایشون را دعوت به گفتگوی دونفره دعوت کنید

بدون تحقیر. توهین و ناراحتی حرف بزنید 

به جای شکایت خواسته هایتان را بگویید 

البته به خاطر پرخاشگری همسرتان بهتر است خارج از منزل و در مکان عمومی دیدار کنید.

برای آرام نگه داشتن جو اول از ایشون بخواهید صحبت هایش را مطرح کند. سکوت کنید و فقط گوش بدید بدون دفاع و ناراحتی

بعد شما حرف بزنید 


در این گفتگو اصول زیر را رعایت کنید:

اصولی که گوینده باید توجه داشته باشد


 خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبه‌های مهم بپردازید. توصیه می‌کنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات می‌توان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.


 صریح و موجز حرف بزنید. از صحبت‌های مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا بجای اینکه بگویید: " کاش منظم‌تر بودی.» بگویید «دلم می‌خواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»


از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در ین خصوص بهتر است از «قاعده بی‌تقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئله‌ای است که می‌خواهم با تو در میان بگذارم ببین می‌توانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که می‌خواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.


از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خود خواه»، یا «بی‌ملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسب‌ها اغلب تعمیم مبالغه‌آمیز هستند و فضای صحبت را تیره می‌سازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب می‌کنند.


 از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه‌ها معمولا اشتباه هستند. بندرت همسری را پیدا می‌کنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم می‌آورید که شما را از رسیدن به هدف باز می‌دارد.


حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا بجای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمی‌کنی» بگویید «اگردر شستن ظرف‌ها به من کمک کنی بسیار ممنون می‌شوم.»


 ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می‌سازید. اگر فکر می‌کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس می‌کنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیت‌ها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه در باره انگیزه‌های همسرتان اجتناب کنید.


اصولی که شنونده باید رعایت کند


زمینه‌های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرت‌های اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»


مضامین منفی صبحت‌های همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش‌ها را نادیده بگیرید.


 از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه می‌خواهد بگوید؟»


 مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده‌اید. مثلاً به او بگویید: «فکر می‌کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت‌های مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حساب‌های بانک را من پرداخت کنم؟»


 اگر فکر می‌کنید که همسرتان منظور شما را آنطور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم می‌خواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»


 از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می‌کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده‌اید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.


اگر بتوانید گفتگویی موثر داشته باشید و تلاش لازم را بکنید. در آخر با آرامش بیشتری می توانید برای گام های بعدی تصمیم بگیرید.

آیا همسرتان نیز تمایلی برای تغییر شرایط دارد؟

آیا می توانید اشتباهات گذشته رو با کمک هم حل و عصل کنید؟

یا مجبورید راهی قاطعانه تر و متفاوت پیش بگیرید؟


راه کنار آمدن با افراد سرسخت سخت است و پر تنش بنابراین حتما برای آرامش خودتان تلاش کنید:

ورزش کنید

حمایت اجتماعی داشته باشید دوستان و خانواده ای حمایت کننده

تمرینات تنفس انجام دهید

پیاده روی در پارک و گوش دادن به موسیقی 


به احتمال زیاد با خود می گویید دل خوش کجا بود که این کار هارو انجام بدم، یادتان باشد شما باید دست خودتان را بگیرید و قوی ادامه بدید چون دلبندی دارید که پناه و امنیتش مادرش استِ.


آرامش همراه لحظات زندگی تون 🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha